سرپرست اخراجی تیم امید: اصلا من خائن؛ شما چه کردید آقای حاجیلو؟

سرپرست سابق تیم ملی که متهم به خیانت شده از خود دفاع کرد . او می گوید همه اسناد را به حاجیلو تحویل داده است و مشکل این بود که حاجیلو مدارک مربوط تیم امید را نخوانده بود تا بداند چه انفاقی می افتد.

به عنوان متهم به خیانت از کشور ، دفاعی از خودت داری؟

(خنده جمعی) پس بگذار دفاعیاتم را بگویم. ما به عنوان سرپرست در هر سفری که اعزام می شویم باید همه جزئیات سفر را به مقام بالا دستی مان ارائه کنیم که این گزارش ها در پوشه مخصوص مربوط به آن تیم بایگانی می شود. اطلاعاتی که روی هم قرار می گیرند و تبدیل به یک فایل قابل استناد خواهند شد. من خوشبختانه چون چند سالی کار اداری کردم ، این مکانیسم را بلدم. هیچ یک از گزارش هایم هم کمتر از 5 صفحه نیست. تازه بازی با قرقیزستان هم که یک گزارش خاص بود چون در آن بازی ما از لحظه آغاز سفر ، درگیری های زیادی داشتیم . سرمربی و مربی تیم مان اخراج شدند . تعدادی از بازیکنان کان از جمله کمال کامیابی نیا ، کارت زرد گرفتند و... برای همین گزارش من از بازی برگشت مفصل تر از همیشه هم بود. پس چیزی مخفی نداشتیم. اولین نفری هم که فهمید کمال دو اخطاره بوده ، من بودم چون جزئی از وظایفم بود هم در گزارش بازی رفت نوشته بودم و هم در گزارش بازی برگشت. نامه کنفدراسیون چند روز بعد از گزارش من برای تیم ملی فرستاده شده و چیز پنهانی نیست. این اطلاعات در پوشه ویژه تیم ملی امید بود . پوشه ای که در اختیار کمیته جوانان و تیم های ملی قرار داشت.

و این اطلاعات چطور به سرپرست بعدی تیم داده نشد؟

قرار شد من دفاع کنم... بگذار برایت کل ماجرا را شرح بدهم. صبح روز 28 اردیبهشت ماه بود که آقای نبی با من تماس گرفت و گفت کادرفنی تیم عوض شده و قرار است از این پس این مسئولیت به آقای اصغر حاجیلو واگذار شود . من اتفاقا خوشحال شدم چون برای این کار ، حقوقی مجزا از مسئولیت اداری ام در فدراسیون نمی گرفتم و فقط دردسرهایم کمتر می شدند. قرار شد تا عصر همان روز یک جلسه ای با آقای نبی ، حاجیلو و معینی داشته باشیم تا اطلاعات را با هم در میان بگذاریم. من هرچه نشستم خبری نشد. ساعت 6 بود که از فدراسیون زدم بیرون و به سمت کرج که خانه ام است رفتم. نزدیک ساعت 7 ، آقای نبی تماس گرفت و پرسید کجا هستم و من هم توضیح دادم که رفته ام سمت خانه. قرار شد تا صبح روز بعد جلسه ای با آقای معینی و حاجیلو داشته باشم تا کار را به ایشان واگذار کنم.

و این اتفاق افتاد؟

بله ، صبح روز بعد یعنی 29 فروردین ، این جلسه برگزار شد. اتفاقا غیر از ما چند نفر دیگر هم در کمیته جوانان بودند. من پوشه مورد نظر را به آقای حاجیلو دادم و یک توضیحی درباره شرایط دادم. در دوره ای که مسئولیت داشتم ، پاسپورت های بچه ها دست خودم بود چون کارمند فدراسیون بودم و همیشه همان جا حضور داشتم اما بعد از آن چون این مدارک باید در اختیار کمیته جوانان قرار می گرفت ، مدارک بچه ها را به کمیته جوانان تحویل دادم. یک لیستی از 51 بازیکنی که در این مدت به تیم ملی دعوت شده بودند ، تهیه کردم و و شماره های بچه ها را نوشتم و با دست خط خودم به آقای حاجیلو تحویل دادم. قرار شد ایشان آن پرونده را مطالعه کنند و بعد هم روبوسی کردیم تا کدورت های مان هم از بین برود. چون او در زمان بازی های گوانگژو مصاحبه کرده و گفته بود من اگر جای سرپرست تیم بودم ، به پیروانی می گفتم چطور تعویض کند. آقای حاجیلو علیه من موضع گرفته بود چون غیر فوتبالی بودم در حالی که یک سرپرست نباید در مسائل فوتبالی دخالت کند. البته من اگر مورینیو هم بودم در مقام سرپرست ، به مربی تیم توصیه ای نمی کردم. تازه آخرش هم به آقای حاجیلو گفتم هر وقت کمک خواستی من در خدمتم. تازه در دو هفته ای که ایشان به خاطر درگذشت آقای حجازی نبودند ، سعی کردم اگر کاری از دستم بر می آید انجام بدهم.

پس شما مدارک مربوط به دو اخطاره بودن کامیابی نیا را به آقای حاجیلو تحویل دادید؟

این مدارک در دو نوبت ، یکی در گزارش های من از بازی قرقیزستان و یکی هم نامه پاراف شده کنفدراسیون در این پرونده ثبت شده بود. آن اتفاق دو ماه قبل از این جلسه افتاده بود و من هم یادم نمی آمد که بخواهم درباره اش حرف بزنم اما قرار شد آقای حاجیلو این پرونده را به عنوان اسناد مربوط به تیم ملی امید مطالعه کنند تا در جریان همه اتفاقات تیم قرار بگیرند. فکر می کنم ایشان پرونده را مطالعه نکردند چون این اسناد در پرونده وجود داشت. به این دلیل می گویم ایشان پرونده و مدارکی را که در اختیارشان گذاشتم را مطالعه نکردند چون من همه آی دی کارت های بازیکنان را در اختیارشان گذاشتم. این اسناد در روز 29 فروردین در اختیارشان قرار گرفت. بعد دو ساعت مانده به بازی با عراق در اربیل بود که آی دی کارت ها را چک می کنند و می بینند آی دی کارت ایمان موسوی نیست. در این فاصله یک ماه حتی آی دی کارت ها چک نشده بود. فکر می کنم اگر جناب حاجیلو حتی اگر یک نگاه گذرا به اسناد و مدارک می انداختند ، هیچ مشکلی پیش نمی آمد. ایشان که به من اتهام خیانت وارد کردند و چنین ظنی را نسبت به من و رفتارم داشتند حداقل باید در این یک ماه یک نگاه سطحی به مدارکی که در اختیارشان گذاشته بودم ، می انداخت.

شما در اتاق تان را قفل کرده بودید تا مجبور بشوند برای برداشتن پاسپورت ها در را بشکنند؟

من این کار را نکرده بودم. مدارک در اختیار مسئول کمیته جوانان بوده . حالا شاید ایشان در سفر بوده یا مدارک را در ساعتی خارج از ساعت اداری می خواستند و مجبور شدند تا در را بشکنند. البته خیلی از اتاق های فدراسیون ، پارتیشن های چوبی هستند و نیازی به شکستن شان نیست.

حالا من یک سئوال از جناب آقای حاجیلو دارم. شما ، ما را متهم کردید به خیانت برای اینکه بفهمید تیمتان بازیکن دو اخطاره دارد یا ندارد چه کار کردید؟ به سایت ها مراجعه کردید یا گزارش های سرپرست قبلی را خواندید؟ در منیجر میتینگ آیا از ناظر بازی درباره بازیکنان محروم تان پرسیدید؟ کدامیک از این کارها را کردید؟

راستی شما با کفاشیان نسبت فامیلی دارید؟

بارها این حرف را از زمانی که مسئولیت گرفتم ، درباره ام گفتند و آقای شفیع هم در ورزش و مردم این نکته را گفت اما من 18 ماه قبل مسئول تیم امید شدم و کفاشیان را 4 سال است که می شناسم اما 16 سال است که کارمند رسمی فدراسیون فوتبال هستم. چطور می شود که با ایشان نسبتی داشته باشم. تازه در ادوار مختلف هم سرپرست تیم های مختلف رده های سنی ملی بودم. سال ها مسئول امور اداری تیم ملی بودم و...