منصوريان: نمي‌دانم چرا كفاشيان مي‌گويد نامه AFC يك پيشنهاد بود

عليرضا منصوريان در گفت‌وگوي تلفني با برنامه تلويزيوني ورزش و مردم درباره اتفاقات رخ داده براي تيم اميد اظهار داشت: به تنها کسي که موضوع را اطلاع ندادم افشارزاده بود. پيش خود گفتم شرايط سني ايشان شايد اقتضا نکند که اين موضوع را در روز بازي و ساعت 3.5 مطلع شود.

وي ادامه داد: افشارزاده براي من سنگ تمام گذاشت و پرواز چارتر در اختيارمان گذاشت و حتي براي اينکه بازيکنان ريکاوري بهتري شوند يک روز چارتر اضافه‌تر در اربيل نگاه داشتيم با علم به اينکه اين پرواز فردا صبح‌اش مسافر داشت. بنابراين صحبت‌هايي که مي‌کنم طرف حرف‌هايم نه افشارزاده است و نه کفاشيان. کفاشيان مسئوليت هرم فدراسيون را دارد ولي زير مجموعه ايشان مسئوليت ديگري دارد. شايد حاجيلو احساساتي شود و نتواند آنطور که بايد و کامل در مورد اتفاقات رخ داده توضيح دهد.

سرمربي تيم اميد تصريح کرد: در چند روز گذشته قبل از بازي رفت مقابل عراق بارها به فدراسيون فوتبال مراجعه کردم تا تمامي اخبار مربوط به اين بازي از جمله شرايط آب و هوايي اربيل، فاصله زمين مسابقه تا هتل و همه موارد مربوط به بازي را پيدا کنم. حتي به من گفته شد از شماره يک تا 18 مي‌توانند روي نيمکت بنشينند. همه برنامه‌ريزي‌ها را انجام داديم و از فدراسيون خواستم اگر خبر جديدتري شد به من اطلاع دهند.

منصوريان خاطرنشان کرد: اگر مي‌خواهيم رو راست باشيم بايد بگوييم روز گذشته مردم زخم خورده از ورزشگاه بيرون رفتند و ما نتوانستيم به آنها بگوييم که درون تيم چه اتفاقي افتاده است. مي‌خواهم حتي به عقب‌تر از ديروز برگردم، وقتي ما به اربيل رسيديم، قبل از آن ليست 22 نفره‌اي را تحويل فدراسيون داده بودم. وقتي در اربيل ليست 22 نفره را خواستم تا نفرات را براي بازي انتخاب کنم متوجه شدم نام دو بازيکني که در فهرست من نبود به جاي دو بازيکني که همراه خود به اربيل برده بوديم نوشته شده است. علت را جويا شدم و از همان کارهاي عجيب و غريبي که در ايران انجام مي‌داديم آنجا انجام داديم و نام دو بازيکني که به اشتباه درج شده بود لاک گرفتيم.

سرمربي تيم اميد گفت: شما فکرش را بکنيد من از 15، 16 روز قبل فکر همه چيز را کرده بودم براي هر پست دو بازيکن برده بودم تا اينکه ظهر مسابقه به من اعلام کردند ايمان موسوي کارت بازي ندارد در صورتي که مي‌دانستم اين بازيکن در بازي‌هاي آسيايي گوانگجو حضور داشته و بايد صاحب کارت باشد و يا اينکه دکتر خواجوي که کار بدنسازي تيم من را انجام مي‌دهد رجيستر نشده بود.

منصوريان اضافه کرد: همان موقع افکار من به هم خورد اما هم به حاجيلو و هم به ايمان موسوي گفتم بايد اين شرايط را جمع و جور کنيم و به بازيکن هم گفتم مصاحبه نکند و به روي سکو برود و براي تيم دعا کند. نکته ديگر اينکه پنجشنبه قبل از اعزام تيم به اربيل به من اطلاع داده شد پاسپورت آرش افشين در اداره گذرنامه جا مانده است. مي‌خواهم بگويم کار خروجي بازيکنان که يک کار سنگين بود با مساعدت مسئولان نظام وظيفه

حل شد اما کارهايي که وظيفه ما بود انجام نشد. مردم بايد حقيقت را بدانند.

منصوريان تاکيد کرد: نامه دو اخطاره بودن کمال کاميابي‌نيا 89.12.4 به صورت رسمي به فدراسيون رسيد. نمي‌خواهم اسم کسي را بياورم که آبرويي از آن کسر شود اما در جلسه معارفه آقاي حاجيلو، نبي به زير مجموعه خود دستور داد که تمامي اطلاعات مربوط به تيم در اختيار حاجيلو قرار داده شود اما اين اطلاعات در اختيار ما قرار داده نشد.

سرمربي تيم اميد افزود: روز بازي با عراق که ديروز بود ساعت 11:30 صبح آقاي نبي قضيه سه بر صفر بازنده شدن ايران در بازي رفت را به اطلاع حاجيلو رساند. وقتي حاجيلو اين قضيه را به من گفت طبيعي بود که به عنوان سرمربي خودم را نگه دارم اما طبيعي است که مربي جواني مثل خرمگاه نتواند خودش را کنترل کند. او گريه مي‌کرد و من هم در خلوت خودم براي خودم و فوتبال اين مملکت گريه کردم.

وي گفت: نمي‌دانم چرا کفاشيان مي‌گويد نامه AFC مبني بر بازنده شدن ايران يک پيشنهاد بوده است. اگر حتي ديروز ايران مسابقه را سه بر صفر مي‌برد بايد يک وکيل خوب مي‌گرفتيم که ثابت کنيم که اتفاق رخ داده يک اشتباه سهوي بوده نه عمدي ضمن اينکه اگر سه بر صفر هم بازي را مي‌برديم باز حذف مي‌شديم چرا که ما اشتباه انجام داده بوديم.

منصوريان با اشاره به اينکه عيار تيم ملي در اربيل مشخص شد گفت: حتي اگر بهترين مربي جهان را هم داشتيم و به او در روز بازي مي‌گفتيم که ديدار رفت سه بر صفر به سود حريف اعلام شده چه واکنشي نشان مي‌دهد؟ بازيکنان عراق از دقيقه 16 به بعد خود را زمين مي‌انداختند. من تنها کاري که توانستم انجام دهم براي تيمي که از ساعت 14:30 تا 18:30 گريه مي‌کرد اين بود که کارلوس کي‌روش را در جريان بگذارم و به او گفتم خودش را برساند و يک راهکار جلوي من بگذارد. او ابتدا گيج و مبهوت شده بود و مي‌گفت مگر چنين چيزي مي‌شود.