خدمات سایت


متن کامل خبر

آخرین گفت و گو با قاتل میدان کاج

آرشیو
سایت خبری پلیس گفت و گویی را با قاتل میدان کاج انجام داده است که در ....
1389/08/30 01:31:14 ب.ظ

به گفته سرهنگ خانچرلی، رئیس پلیس پیشگیری تهران بزرگ گزارش درگیری با چند دقیقه تاخیر به مركز ۱۱۰ یعنی ساعت ۵۶/۹ دقیقه اعلام شده است و ماموران كلانتری نیز طی پنج دقیقه خود را به محل حادثه رسانده‌اند و حتی پس از خلع سلاح شدن قاتل، اورژانس به محل حادثه مراجعه نداشته است، بلكه یكی از ماموران انتظامی بیمارستانی نزدیك میدان كاج خود را با برانكارد چرخدار به محل جنایت رسانده‌ و مجروح را به بیمارستان انتقال داده است كه فرد مجروح پس از سه ساعت به دلیل جراحات شدید جان خود را از دست داده است.

حال برای روشن شدن ابهامات ماجرای درگیری در میدان كاج، گفت‌وگویی را با قاتل(یعقوبعلی معروف به مهدی) و افراد مرتبط در قتل و فرماندهان و مسئولان ترتیب داده‌ایم كه از نظرتان می‌گذرد.

خودتان را معرفی و برایمان بازگو كنید به چه دلیل مرتكب قتل شده‌اید؟

من یعقوبعلی، ۳۱ ساله، دیپلمه، مجرد و ساكن تهران هستم كه به دلیل یك مشكل ناموسی ناخواسته مرتكب قتل شده‌ام.

به خاطر چه مسئله‌یی تا پای قتل پیش رفتید؟

من حدود سه سال پیش با خانمی آشنا شدم و قصد ازدواج با هم را داشتیم كه كم‌كم پای مقتول به زندگی ما باز شد. از طرف وی مدام مورد تهدید قرار می‌گرفتم و به خاطر حرف نامربوط و ناموسی كه شب قبل از قتل به من زد و تحریك از سوی مقتول و خانم مورد علاقه‌ام ناخواسته و ندانسته خودم را در صحنه‌یی دیدم كه یك كارد آشپزخانه در دست داشتم و مقتول خون‌آلود روی زمین افتاده بود. دور و اطرافم مردم با موبایل‌های دوربین‌دار در حال فیلمبرداری از ما بودند و همچنین ماموران كلانتری كه می‌خواستند مرا خلع سلاح كرده و شخص خون‌آلود را با برانكارد منتقل كنند.

اصل ماجرا را به طور كامل برای ما تعریف می‌كنید؟

من در محدوده سعادت‌آباد در یك دفتر مشاوران املاك مشغول به كار بودم و طی چند ماه كار درآنجا با خانمی كه همكار من در آن دفتر بود آشنا شدم و فقط یك رابطه همكاری بین ما بود تا اینكه پس از مدتی این خانم به من اظهار علاقه كرد و پیشنهاد ازدواج داد. من در جواب به وی گفتم باید چند مدتی بگذرد و همدیگر را بشناسیم و سپس تصمیم‌گیری كنیم.

بعد از چند روزسعیده زنگ زد و خواست به منزلم بیاید، من هم قبول كردم. به منزلم آمد و چند ساعتی مهمانم بود و هنگامی كه خواست برود به من پیشنهاد داد تا منزلم را تخلیه كنم و با وی زندگی كنم. طی دو یا سه روز منزلم را تخلیه كرده و به منزل او رفتم. اجاره منزلش را من می‌دادم و بعد از مدتی با هم به صورت شراكتی یك دفتر تجاری مشاور املاك به قیمت ۲۲۰ میلیون تومان را اجاره كردیم و مشغول كار شدیم.

طی این سه سال بعضی اوقات به او می‌گفتم كه سریع ازدواج كنیم و سروسامان بگیریم ولی او قبول نمی‌كرد و این موضوع را به روزها و ماه‌های آینده ارجاع می‌داد. در این سه سال چندین بار بر سر حساب و كتاب اختلاف و درگیری داشتیم تا اینكه در اثر اختلافات مكرر، من وی را كتك زدم و داوطلبانه خودم را به كلانتری معرفی كردم و با انتقال پرونده به دادسرای سعادت‌آباد نزد بازپرس اظهار كردم كه او را كتك زده‌ام و با وی رابطه دارم كه در این رابطه بازپرس مرا به طور مستقیم به زندان اوین فرستاد و از آنجا نیزبه زندان قزلحصار منتقل شدم.

حدود پنج ماه بلاتكلیف در زندان بودم و در طول این مدت با او رابطه تلفنی داشتم؛ هم من به او زنگ می‌زدم و هم او به من زنگ می‌زد. به وی اصرار می‌كردم كه شكایت خود را پس بگیرد و من هم اظهاراتم را نزد قاضی پس بگیرم. سرانجام قاضی دادگاه مرا به ۱۶ میلیون ریال دیه محكوم كرد كه با پرداخت دیه از زندان آزاد شدم.

۱۵ روز آخری كه زندان بودم او مرتب به من زنگ می‌زد و اظهار می‌كرد كه به تازگی شخصی در دفتر مشاوران املاك مشغول به كار شده است و از او خواستگاری كرده و قصد ازدواج دارد. او از من می‌خواست تا پای این مزاحم را از زندگی‌مان قطع كنم.

پس از آزادی از زندان به همراه مادرم به ساوه رفتم و از آنجا نیز با او تماس گرفتم كه وی مرتب مرا تحریك می‌كرد و به من می‌گفت تو بی‌غیرت هستی و مدام عصبی‌ام می‌كرد. بعد از آمدن به تهران شماره مقتول را از او گرفتم و به وی زنگ زدم و ماجرا را تعریف كردم كه قرار است اواخر مهر ماه با این خانم ازدواج كنم.

مقتول نیز از این قضیه اظهار بی‌اطلاعی كرد و ماجرا به طور موقت تمام شد ولی روز بعد مقتول خودش تماس گرفت و عنوان كرد كه علاقه زیادی به این خانم دارد و حاضر است در قبال تحویل یك دستگاه خودرو پایم را از این ماجرا بیرون بكشم كه من نیز قبول نكردم.

مقتول حدود یك هفته اواخر شب تماس می‌گرفت و قصد تطمیع من را داشت و روزهای آخر مبلغ یك میلیارد ریال پیشنهاد داد و من هم به وی گفتم كه حدود سه سال است با این خانم آشنا هستم و قرار است طی روزهای آینده با یكدیگر ازدواج كنیم.

البته این را هم بگویم كه چند روز قبل از درگیری مقتول مرتب به من زنگ می‌زد و تهدیدم می‌كرد و چند نفر را جلوی دفتر املاك فرستاده بود تا مرا به قصد كشت بزنند كه سعیده به من زنگ زد و گفت ماجرا چیست و من هم آن روز به دفتر كارم نرفتم و مقتول مدام پشت تلفن می‌گفت می‌زنمت، می‌كشمت، با لبهام می‌زنمت و... .

در همین اوضاع و احوال سعیده خیلی به من زنگ می‌زد و از من خواهش و اصرار می‌كرد تا مقتول را از وی دور كنم و شب قبل از قتل مقتول زنگ زد و حرف‌هایی زد كه باورش برایم خیلی مشكل بود. حرف‌هایش به قدری عصبی‌ام كرد كه از فرط ناراحتی و عصبانیت خوابم نبرد و تا صبح هزار تا فكر و نقشه تو سرم آمد كه چرا این اتفاقات سر من آ‌مده.

صبح به بچه‌های دفتر زنگ زدم و پرسیدم كه مقتول (یزدان) به محل كار آمده یا نه كه بچه‌ها گفتند تا چند دقیقه دیگر می‌رسد. من هم یك چاقو برداشتم و زیر لباسم پنهان كردم كه اگر یزدان با خودش كسی را بیاورد بتوانم از خودم دفاع كنم و سریع یك خودروی آژانس گرفتم و به میدان كاج رفتم.

با توجه به نشانه‌هایی كه سعیده درباره ظاهر مقتول به من داده بود یزدان را جلوی دفتر املاك مشاهده كردم و مقابلش رفتم و او نیز داشت سیگار می‌كشید. از وی سوال كردم آقا یزدان؟ وقتی بله گفت، خودم را معرفی كردم كه ناگهان مقتول از جیبش اسپری گاز اشك‌آور درآورد و به صورتم زد. من كه چشم‌هایم جایی را نمی‌دید و ترسیدم كه یك‌دفعه به سرم بریزند چاقو را از زیر لباسم بیرون كشیدم و به اطراف می‌چرخاندم هیچ چیز جلودارم نبود. جنون به من دست داده بود، حرف‌های یزدان و سعیده توی سرم بود و متوجه نبودم دارم چه كاری انجام می‌دهم. بعد به داخل دفتر املاك رفتم و تلفن‌ها را از پریز كشیدم و بیرون پرتاب كردم.

اصلا حواسم به هیچی نبود. موقعی به خودم آمدم كه دیدم، یزدان خون‌آلود روی زمین افتاده و مردم هم دارند از من فیلمبرداری می‌كنند و مامورها از من می‌خواهند تا چاقو را به زمین بیندازم و تسلیم شوم. مقداری كه گذشت و به خودم آمدم با صحبت‌هایی كه مامور كلانتری كرد، خودم را تسلیم كردم.

زمان درگیری شما حدود ۳۰ دقیقه طول كشیده بود چرا اجازه نمی‌دادید كه مردم و پلیس، یزدان را از صحنه خارج كنند؟

به خدا قسم من هیچ‌چیزی نمی‌فهمیدم، به قدری جنون به من دست داده بود كه نه چیزی می‌شنیدم و نه چیزی می‌دیدم، تنها صدایی كه به گوش رسید، صدای معذرت‌خواهی مقتول بود و صدای یك مامور لباس شخصی كه از من خواهش می‌كرد، تسلیم شوم و من داد می‌كشیدم كه باید خودم خودم را تسلیم كنم.

آیا صدای مردم را می‌شنیدید؟

خیلی كم، مردم فقط با تلفن همراه‌شان از من فیلمبرداری می‌كردند.

فكر می‌كردید مرتكب قتل شوید؟

نه، اصلا فكر نمی‌كردم كه دست به چنین كارهایی بزنم. پدرم همیشه به من می‌گفت كه بی‌خیال این خانم بشوم و می‌گفت كه این زن یك روز تو را تا پای چوبه دار می‌برد، ولی من هیچ‌وقت گوش نمی‌كردم.

چه احساسی دارید؟

پشیمان هستم. ای كاش تمام زندگی‌ام می‌رفت ولی جوانی‌ام نمی‌رفت. تمام تقصیر نخست گردن خودم است كه به حرف بزرگترم گوش نكردم و بعد هم گردن سعیده است كه سه سال مرا مسخره خودش كرد و بعد آنقدر مرا تحریك كرد كه كاری كه نباید می‌كردم، انجام دادم.

اشتباه‌تان كجا بود؟

من حدود ۱۸۰ میلیون تومان سرمایه نقد داشتم كه به این خانم برای شراكت داده بودم و پولم هنوز نزد وی است. اشتباه من اول آشنایی و رابطه با وی بود. دوم بی‌توجهی به پند و نصیحت والدینم و سوم حماقت كه به حرف یك زن چه اشتباهی را مرتكب شدم.

الان كه بازداشتگاه هستید به چه فكر می‌كنید؟

به اشتباهات و حماقت‌های خودم فكر می‌كنم، آن صحنه‌های وحشتناك به ذهنم می‌آید و برای آمرزش مقتول نماز و قرآن می‌خوانم.

به آینده فكر می‌كنید؟

از دنیا راضی نیستم و به مرگ فكر می‌كنم. الآن شخصیت، احترام، مال، ثروت و... برایم باقی نمانده است و فكر می‌كنم دیگر هیچكسی برای من ارزشی قایل نیست و بسیار ناراحت هستم كه با این كار آبروی خانواده‌ام را برده‌ام و هیچ امیدی به بازگشت به زندگی‌ ندارم، در عین حالی كه خدا بزرگه!

حرف آخر؟

همه اقوام و خانواده به من خیلی گفتند كه این خانم به دردم نمی‌خورد ولی من گوشم به این حرف‌ها بدهكار نبود و الآن چیزی را فهمیدم كه باید چند سال پیش می‌فهمیدم و به آن عمل می‌كردم. من از همه جوان‌هایی كه موقع ازدواجشان فرا رسیده، خواهش می‌كنم حرف من را به عنوان كسی كه به دلیل بی‌توجهی به مصلحت‌اندیشی والدینم مرتكب قتل شده‌ام، گوش كنند و خانواده خود را به عنوان بهترین و گرم‌ترین كانون عاطفی قبول داشته باشند و غرور جوانی را به حرف پدر و مادر بفروشند.

به این خبر امتیاز بدهید :
برچسب های خبر:
هیچ نظری برای این خبر ثبت نشده است! اولین نفری باشید که نظری را ارسال می کند!
Captcha




test sdf sd fsdf  image test sdf sd fsdf 1401/05/29

tsdf sdf sdf sdf

امتیاز:
تعداد بازدید: 0

فاجعه‌ای در توییتر، بزرگترین هک تاریخ توییتر رقم خورد! image فاجعه‌ای در توییتر، بزرگترین هک تاریخ توییتر رقم خورد! 1399/04/26

دقایقی پیش به شکل مرموزی حساب‌های کاربری توییتر اپل، ایلان ماسک، بیل گیتس، بایننس و... هک شدند.

امتیاز:
تعداد بازدید: 7557

حادثه دلخراش در مرکز درمانی «سینا» به روایت تصویر image حادثه دلخراش در مرکز درمانی «سینا» به روایت تصویر 1399/04/11

مرکز پزشکی سینا واقع در خیابان شریعتی تهران، شامگاه سه‌شنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۹ دچار آتش سوزی و انفجار شد.

امتیاز:
تعداد بازدید: 6500

تهران بار دیگر لرزید image تهران بار دیگر لرزید 1399/03/07

لحظاتی قبل زلزله تهران را لرزاند و در نقاطی از شهر این زلزله حس شد.

امتیاز:
تعداد بازدید: 7285

۱۰ نفر شهید و ۲۱ مجروح در حادثه تروریستی اهواز  image ۱۰ نفر شهید و ۲۱ مجروح در حادثه تروریستی اهواز 1397/06/31

معاون سیاسی استانداری خوزستان درباره آخرین وضعیت حادثه تروریستی صبح امروز در رژه نیروهای مسلح در اهواز گفت: تروریست ها 4 نفر بودند که در پی این حادثه 10 نفر شهید شدند و 21 نفر هم مجروح شدند.

امتیاز:
تعداد بازدید: 8340

 طوفان در البرز جان دو نفر را گرفت image طوفان در البرز جان دو نفر را گرفت 1397/06/28

رئیس مرکز فوریت‌های پزشکی و اورژانس البرز از فوت دو نفر بر اثر طوفان شب سه‌شنبه 27 شهریور در البرز خبر داد.

امتیاز:
تعداد بازدید: 8205

وقوع اولین قتل مرتبط با بیت کوین در ایران image وقوع اولین قتل مرتبط با بیت کوین در ایران 1397/06/24

مردی که برای فروش ارز مجازی (بیت کوین) به شکنجه گاهی در مشهد کشانده شده بود، برای فرار از چنگ افراد مسلح، دست به جنایت زد.

امتیاز:
تعداد بازدید: 8860

تصادف دردناک اتوبوس و تانکر سوخت در سنندج  image تصادف دردناک اتوبوس و تانکر سوخت در سنندج 1397/04/20

تصادف مرگبار تانکر حامل سوخت با یک اتوبوس در سنندج موجب کشته شدن ۱۳تن و زخمی شدن ۹ تن دیگر شد.

امتیاز:
تعداد بازدید: 8712

راننده‌ اوبر مسافرش را به ضرب گلوله کشت image راننده‌ اوبر مسافرش را به ضرب گلوله کشت 1397/03/12

طی گزارش های اخیر یک راننده‌ اوبر به مسافرش شلیک کرده و او را به ضرب گلوله به قتل رسانده است.

امتیاز:
تعداد بازدید: 8870

تایید خبر تجاوز گروهی به دانش‌آموزان تهرانی!/ آموزش‌وپرورش: پیگیر هستیم image تایید خبر تجاوز گروهی به دانش‌آموزان تهرانی!/ آموزش‌وپرورش: پیگیر هستیم 1397/03/08

مسئولان آموزش و پرورش منطقه دو شهر تهران ضمن تایید تجاوز گروهی به دانش آموزان یک مدرسه در غرب تهران از مراجع قضایی خواستند نسبت به این پرونده ورود کنند.

امتیاز:
تعداد بازدید: 9230