غنی سازی ادامه می یابد، این صحبت سعید جلیلی دبیرشورای عالی امنیت ملی است که پنج شنبه در رسانه ها منعکس شد، این سخنان در روز شنبه بازار ارز را به بالا هول داد، قیمت ارز تا 1700 تومان رفت و در پایان معاملات به رقم 1675 تومان رسید، به این ترتیب طی شش روز قیمت دلار از 1577 تومان با 98 تومان افزایش به 1675 تومان رسیده است.
جهش بازار در روز دوشنبه 25 اردیبهشت زمانی رخ داد که در جریان اجلاس ایران و آژانس بین المللی انرژی شایعه ای دربازار ارز منتشر شد مبنی بر تاخیر در برگزاری اجلاس بغداد، همین موضوع بازار را آشفته کرد، در روزهای بعد هم اخباری که از زبان سیاستمداران و مقامات مختلف بیان شده بود در بازار بازتاب پیدا کرده و در نهایت می بینیم طی 6 روز دلار 98 تومان افزایش قیمت پیدا کرده است.
آیا مذاکرات پیشاپیش شکست خورده است؟
نکته جالب این است که در شرایط فعلی فعالان و کارشناسان سیاسی و مطلعان از جریان مذاکرات به نتیجه بخش بودن نشست اجلاس بغداد خوش بین هستند، بسیاری از اخبار نیز گویای تلاش غرب و ایران برای فرونشاندن بحران است. اما در بازار ارز می بینیم انگار فضا به گونه ای دیگر رقم می خورد.
سئوال اینجاست زمانی که دبیر شورای امنیت ملی صحبت از ادامه غنی سازی می کند، این خبر چه مفهومی را در ذهن مخاطب ایجاد خواهد کرد.
برداشت اول، این است که ایران به ادامه روند فعلی پافشاری کرده و در مقابل تحریم ها عقب نشینی نکرده و در نهایت در مذاکرات بغداد نیز تلاش دارد با موضعی غیر منعطف عمل کند.
برداشت دوم، این است که میزان غنی سازی مشخص شده در مذاکرات مورد تفاهم طرفین قرار گرفته و ایران با قرار گرفتن در فضای تفاهم علاوه بر ادامه غنی سازی به ادامه مذاکرات می پردازد.
برداشت های دیگری نیز در بین این دو محور می توان داشت ولی در نهایت جمع بندی هر یک از برداشت ها در طیف های مختلف به نتایج مشابه یا این دو برداشت اصلی خواهد رفت یعنی ایران به قیمت شکست مذاکرات بر مواضع خود پافشاری خواهد کرد و یا اینکه غرب با پذیرش مواضع اصولی ایران توانسته است به یک تفاهم دو جانبه برسد که این به معنی فاصله گرفتن از خطوط قرمز و وارد شدن به فضای مصالحه است.
همانطور که اشاره شد به نظر کارشناسان و مطلعان فضای واقعی مذاکرات به برداشت دوم بسیار نزدیک است. اما آیا همین برداشت در بازار ارز منعکس شده است؟
واقعیت این است که عکس العمل بازار ارز نشان می دهد که بازار مانند یک فنر فشرده در انتظار یک نتیجه منفی برای پرش است، این فضا از یکسو به ترس ذاتی سرمایه از بحران باز می گردد ولی از سوی دیگر به تزریق بیش از اندازه حساسیت های مالی به این بازار مرتبط است.
برداشت دلخواه یا منطق وارونه
افزایش حساسیت بازار ارز بسیار منطقی است به خصوص با در نظر گرفتن این نکته که طی دو سال گذشته تنها محل کسب سود آسان برای صاحبان نقدینگی بوده است.
در این فضا دو عامل می تواند باعث شود که اخبار نتیجه معکوس داشته باشد، عامل اول سود نهفته در اخبار منفی و عامل دوم بازار سازیهای غیر واقعی.
در مودر عامل اول باید گفت در حال حاضر عدم توافق طرفین در نشست بغداد می تواند به افزایش قیمت دلار منجر شود، پس برای کسانی که در این بازار سرمایه گذاری کرده اند، عدم توافق از توافق سود بیشتری خواهد داشت، پس چه بهتر که برداشتی از خبر منتشر شود که تضمین کننده سود باشد.
اما در بخش دوم یعنی بازار سازی گروههای فعال در بازار به جای آنکه به انتشار اخبار بسنده کنند، خود نیز با جمع آوری ارز ار بازار و یا احتکار و ایجاد کمبود عرضه مصنوعی به فضای منتظر بحران تلنگر وارد می سازند.
نتیجه فضای آشفته ای است که در آن شاهد رشدهای بی منطق در بازار ارز هستیم البته در چنین شرایطی بانک مرکزی و نهاد های متولی بازار پولی به جای بازی با عرضه در چنین فضایی باید به سمت کاهش تنش روانی بروند. البته تلاش برای تک نرخی کردن دوباره ارز هم می تواند تا حد زیادی از فشار این فرایند بکاهد که البته این اقدام در کوتاه مدت به طور حتم ممکن نیست ولی تسریع در این اقدام نباید از اولویت سیاست های پولی خارج شود.