پرونده گروگانگیری یکونیم میلیون یورویی پسر کارخانهدار ثروتمند پس از یک ماه با تجسسهای ویژه پلیسی بسته شد. این درحالی است که مرد ثروتمند وقتی بدون اطلاع پلیس 100 هزار یورو برای گروگانگیران فرستاد، انگشت قطع شده پسرش را دریافت کرد.
عصر 17 مرداد سال 88 ، مرد کارخانهدار به کلانتری 122 دربند رفت و از ناپدید شدن پسر جوانش خبر داد و گفت: صبح امروز پسرم مهدی - 30 ساله - از خانهمان در ولنجک خارج شد تا مثل هر روز به محل کارش برود، اما او به طرز مرموزی ناپدید شده و تلفن همراهش نیز خاموش است. حالا هم بشدت نگرانش هستیم و از پلیس کمک میخواهیم. پرونده این ماجرا برای رسیدگی دراختیار کارآگاهان پایگاه یکم پلیس آگاهی قرار گرفت. سه روز پس از شکایت، پدر مهدی با پلیس تماس گرفت و گفت: افراد ناشناسی با خانه تماس گرفته و اعلام کردهاند مهدی را ربودهاند. آنها برای آزادیاش یک و نیم میلیون یورو خواسته و تهدید کردهاند در صورتی که پول را خیلی زود نپردازم، مهدی کشته خواهد شد.
با توجه به حساسیت موضوع، بلافاصله گروهی از کارآگاهان باتجربه پلیس آگاهی در قالب تیم ویژهای مسئول رسیدگی به پرونده شدند. این در حالی بود که آدمربایان در تماس با پدر گروگان، از او خواستند پول درخواستی را به صورت اسکناسهای 500 یورویی آماده کند و کیف را به محلی که آنها در تماس بعدی تعیین خواهند کرد، بیاورد.
در حالی که تحقیقات کارآگاهان در این باره ادامه داشت، چند روز بعد پدر مهدی وحشتزده و هراسان خود را به اداره آگاهی رساند و درحالی که انگشت بریده پسرش را در دست داشت، گفت: متأسفانه تحت فشار شدید مجبور شدم بدون اطلاع پلیس بخشی از مبلغ درخواستی به گروگانگیران را بپردازم. از آنجا که میترسیدم پسرم را بکشند، 100 هزار یورو تهیه کرده و پول را تحویلشان دادم، اما همان شب انگشت بریده پسرم را همراه یک حلقه سیدی که حاوی تصاویر شکنجههای وحشیانه پسرم را برایم فرستادند و پیغام دادند چنانچه بقیه پول را نپردازم، او را بزودی خواهند کشت.
کارآگاهان که میدانستند با تبهکاران بیرحمی روبهرو هستند که قادر به انجام هر جنایتی هستند، با ارائه آموزشهای لازم، پدر گروگان را برای پاسخگویی به گروگانگیران آماده کردند.سرانجام پس از حدود یک ماه، بعد از ظهر یکشنبه 22 شهریور88 ، درحالی که دهها پلیس در حال آمادهباش، چند منطقه از شهر را تحت کنترل نامحسوس داشتند، یکی از متهمان را در حال تماس از باجه تلفن عمومی در بلوار مرزداران شناسایی و در عملیاتی ضربتی دستگیر کردند.
فرزین - 39 ساله - پس از دستگیری به اداره آگاهی انتقال یافت و بلافاصله تحت بازجوییهای فنی، پلیسی قرار گرفت. این درحالی بود که تحقیقات کارآگاهان نشان میداد او از مجرمان سابقهدار در زمینه آدمربایی، کلاهبرداری، سرقت مسلحانه و جعل است.
کارآگاهان که میدانستند با دستگیری فرزین، جان گروگان به خطر خواهد افتاد، در کمترین زمان ممکن وی را وادار به اعتراف کرده و مخفیگاهشان را شناسایی کردند.بنابر این تیمهای ویژه عملیاتی و کارآگاهان اداره یازدهم پس از محاصره مخفیگاه متهمان و محل نگهداری گروگان، طی دو عملیات غافلگیرانه همزمان، متهمان را دستگیر و مهدی را آزاد کردند. پسر جوان که در این مدت در ساختمانی متروکه حوالی جنوب تهران در اسارت بود، در حالی از سوی پلیس آزاد شد که بشدت مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفته بود.
مهدی که به خاطر قطع انگشت دستش و خونریزی و عفونت شدید، شرایط جسمی نامناسبی نداشت، بلافاصله به بیمارستان منتقل شد و تحت مداوا قرار گرفت. متهمان نیز برای بازجوییهای پلیسی به اداره یازدهم پلیس آگاهی منتقل شدند. فرزین در اعترافاتش گفت: از حدود 25 سال قبل خانواده مرد کارخانهدار را میشناختم و میدانستم وضعیت مالی بسیار خوبی دارند و پدر خانواده هم به پسرش علاقه زیادی دارد.حدود 4 سال قبل که به اتهام کلاهبرداری زندانی بودم، با زندانی دیگری به نام محمدرضا - 25 ساله - آشنا شدم. وقتی هر دو نفرمان آزاد شدیم، پیشنهاد شرکت در آدمربایی داده و قرار شد در ازای این کار یک میلیارد تومان بگیرد. وقتی قبول کرد، به دنبال نفر سوم گروه بودم تا به عنوان نگهبان از مهدی مراقبت کند که به یاد محمد - 40 ساله - افتادم. او را نیز از چند سال قبل میشناختم. بنابراین روز حادثه با یک خودروی پژو آردی به کمین پسر مرد کارخانهدار نشستیم. به محض این که از خانه خارج شد، خود را مأمور امنیتی معرفی کرده و او را سوار ماشین کردیم. از آنجا که بیسیم و اسلحه و دستبند داشتیم، به ما شک نکرد. داخل ماشین به او چشمبند و دستبند زدیم و به مخفیگاهمان منتقل کردیم. در حالی که فکر نمیکردیم نقشه کاملاً حرفهای ما لو برود و دستگیر شویم.
پس اعتراف متهمان به جرم خود ، پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه محاکمه گروگان محمدرضا را به عنوان فرد قطع کننده انگشتش معرفی کرد و خواستار قصاص او شد.
در ادامه نیز متهمان به دفاع از خود پرداختند. هیت قضایی شعبه 74 دادگاه کیفری پس از شور و با توجه به گزارش پزشکی قانونی که اعلام کرده بود امکان قصاص وجود دارد محمدرضا را به قصاص محکوم کردند. متهمان نیز به اتهام آدم ربایی، حبس غیرقانونی، جعل اسناد، جعل عنوان، تهدید و سرقت به بیش از 80 سال زندان محکوم شدند. با اعتراض اعضای این باند به حکم خود ، پرونده به شعبه 32 دیوان عالی کشور فرستاده شد که حکم مجازات در آنجا نیز تائید شد.