رضا کیانیان، از بازیگرانی که با تلویزیون و مجلات سینمایی، بازیگر نشده و هم صاحب سبک است و هم صاحب کتاب در حوزه بازیگری، هم بازیگر است و هم هنرمند و هنرپیشه، مهمان برنامه «سفر بخیر» بود. از همان ابتدای برنامه، مشخص بود که کیانیان برای گفتنحرفهای خودش آمده و نه تایید حرفهای مجری که فکر میکند مهمانان برنامه، پسرخالههای او هستند که از خانه خاله آمدهاند!
رضا کیانیان، با تسلط همیشگی خود بعد از سلام و احوالپرسی به مجری گفت: من چند دقیقه وقت میخوام حرفهای خودم را بزنم! مجری که نگرانی و دستپاچگی در چهرهاش دیده می شد، این درخواست را موکول کرد به ادامه برنامه! بعد درباره وانت نیسان از مهمان برنامه پرسید و با برخورد سرد کیانیان مواجه شد. در ادامه مثل اغلب مجریهای برنامههای اینچنینی که سفارشی و سازمانی است، قصد جمع کردن ماجرا را داشت و به بدترین شکل ممکن برنامه را شیفت داد به گزارشی درباره نیسان ها یا وانتهایی که مسافر سوار میکنند و...بعد هم تصویر واژگونی یک تویوتا که در عقب ماشین کلی آدم سوار کرده بود و...
مجری در ادامه از کیانیان پرسید نظرتان درباره این تصویر چه بود؟ البته قبلش روی تصاویر گفته بود: وای وای...اینها آدم بود پشت نیسان...وای وای...
کیانیان خیلی جدی به مجری گفت: این سواله که میپرسین؟ درباره این تصویر چه نظری باید داد؟!
مجری گفت: شما گارد گرفتین! چقدر سخته با شما حرف زدن.
کیانیان توضیح داد: من گارد نگرفتم. شما و برنامههای تلویزیونی چرا عادت دارین سوالاتی از مهمانان بپرسین که جوابشون معلومه! سوالهای معمولی که جوابش معلوم است و مجری و مهمان دائم قربون صدقه هم میروند! گفتگوی تلویزیونی که اینطوری نیست.
مجری هم گفت: نه بعضی پاسخها از جانب شما، قشنگ تره. کلی هم طرفدار دارین و...
کیانیان هم گفت: یعنی الان من باید می گفتم وای چقدر بد شد. مردم مراقب باشین. فرهنگ رانندگی داشته باشین و ...این نیست که. امروز از برنامه شما آمدن تئاتر شهر دنبال من. پشت چراغ قرمز بودیم. 125 ثانیه شماره انداز چراغ بود. رسید به 110 یکدفعه سبز شد! چرا؟ خب رانندهای که از آنطرف دارد می آید چگونه ماشین را کنترل کند؟ از 110 ثانیه یکدفعه چراغ سبز شود؟!
مجری در ادامه گفت که برخی چراغها بر اساس دستور پلیس هماهنگ میشود و ...البته این اتفاق نباید رخ بدهد.
کیانیان در ادامه که دید با پایان برنامه مواجه شده گفت که من از ابتدا خواستم یک نکته را عنوان کنم و وقت اضافه گرفت. او رو به دوربین و خطاب به سردار مومنی گفت: زمستان در راه است و پدیده وارونگی و تشدید آلودگی هم طبعا در پیش است. من سال گذشته هم این درخواست را از شما مطرح کردم الان هم دوباره میگویم. این ماشینهای دودزا در تهران را چه کسی باید متوقف کند؟ کم هم نیستند؟ خیلی از ماشین های سنگین مانند اتوبوسها هم همینطور...من و خیلی از مردم تهران به خاطر همین آلودگی هوا، مشکل تنفسی و ریوی داریم، بالاخره چه کسی مسئول این ماشینهای دودزا است؟
و...
بعد التحریر:
برنامه «سفر بخیر» با هدف و نیت بسیار درستی راه اندازی شد. تاثیر بسیار خوبی هم در افزایش توجه به رانندگی و البته قوانین و مقررات داشت اما...اما یک برنامه تلویزیونی تکراری با یک مدل اجرا و سوالات تکراری و پاسخهای تکراری تر تا کی باید ادامه داشته باشد؟ به هر حال هزینههای تولید این برنامه کم نیست؟ چه بهتر که این اعتبارات خرج ضروریات پلیس زحمتکش راهور شود و نه برنامه تکراری و کلیشهای با مجری جوانی که تصور میکند برخورد با رضا کیانیان مثل برخورد با فلان بازیگر تلویزیونی است که کلا دو سریال مناسبتی در کارنامهاش داشته و از دعوت تلویزیون بال در می آورد و در هر برنامه ای که صدایش کنند حاضر میشود و هرچه بخواهند میگوید! بعد هم از همه باید دو تا سوال تکراری بپرسد و همه هم جوابش را همانی بدهند که خودش فکر کرده! بعد کلی قربان صدقه مهمان برود و مهمان هم متقابلا قربان صدقه مجری برود و پایان برنامه و آرزوی سفری خوش برای مردم!
...به نظر میرسد سردار مومنی، باید شجاعت و جسارت ستودنی رضا کیانیان را به فال نیک بگیرد و یا این برنامه را تعطیل کند و یا طرح نویی برایش در اندازد. طبیعتا همه آنها که باید به این برنامه دعوت شوند، دعوت شدهاند و همه حرفها هم گفته شده، به قول کیانیان عزیز، قرار است بازیگران و خواننده ها بیایند در این برنامه به مردم نصیحت کنند که کردند، پس دیگر ادامه چنین برنامهای اگر دور ریختن بیت المال نباشد، تاثیر سابق خود را ندارد! ضمن اینکه مستندهای پلیس راهور از تصادفات و پلیس نامحسوس را بین سایر برنامهها هم میشود پخش کرد که اتفاقا به شدت تاثیرگذارتر از این برنامه کلیشهای و گاه به شدت بی مزه است.
زنده باد کیانیان دوست داشتنی که از فرصت آنتن زنده، گفت که تلویزیون باید این نکتههای توی ذهن مردم را بگوید و نه فقط از گل و بلبل حرف بزند. زنده باد استاد که حواسش هست اگر به برنامهای رفت، یادش نرود که «مردم» سرمایه این کشورند و بگوید که «همیشه از مردم توقع مشارکت داریم اما خودمان چه؟!»
زنده باد رضای کیانیان که برنامهسازی را به برخی دوستان همیشه حاضر در صحنه تلویزیون یاد داد، که برنامه سازی این نیست که چند مهمان را دعوت کنین و با هم گپ بزنین و از هم تعریف کنین و توقع داشته باشین مردم هم شما را تماشا کنند؛ همان اتفاقی که از صبح عید قربان در تمام شبکههای تلویزیونی رخ داد! حالا برخی برنامهها به خاطر مهمانانشان کمی با مزه بود و برخی هم کلا بلندگوی تبلیغاتی فلان بازیگر و خواننده و...این کل برنامه ریزی رسانه ملی برای یک روز عید مردم است!
و زنده باد استاد که وسط حرفهایش از ترافیک همیشگی خیابان بهار هم گفت؛ خیابانی که هیچوقت پلیس به آن سر نمیزند و همیشه هم ماشینها به راحتی در آن دوبله و سوبله پارک میکنند! از تقاطع سمیه گرفته تا انتهای بهار شمالی، مسیری که باید در 6 دقیقه طی شود، عصرها و غروبها حداقل 25 دقیقه وقت شما را میگیرد!