کسي که به همسرم ناسزا بگويد زنده نمي گذارم

به دنبال دريافت اين خبر، ماموران کلانتري خواجه ربيع به دستور «سرهنگ علي بانژاد» براي بررسي موضوع به بيمارستان رفتند و پس از تاييد درستي خبر، مراتب را به قاضي ويژه قتل عمد اعلام کردند.

دقايقي بعد با حضور «قاضي موحدي راد» در مرکز درماني، تحقيقات در اين باره آغاز شد.

جسد مربوط به جواني حدود ۳۱ ساله بود که آثار ۱۱ ضربه چاقو در زير گلو، سينه، بازو، شانه و پشت او وجود داشت.

کارکنان انتظامات به مقام قضايي گفتند: جواني زخمي را که همراه مادر مقتول بود در بيمارستان مشاهده کرده اند اما مادر مقتول عنوان کرده است که جوان ياد شده «عباس» نام دارد و پسرخاله مقتول است و با کمک او مجروح را به بيمارستان رساند ه ايم! مقام قضايي پس از انجام تحقيقات مقدماتي در بيمارستان دستور داد تا نيروهاي کلانتري به آدرس محل زندگي مقتول بروند و بررسي هاي پليس را به طور نامحسوس ادامه دهند.

در عين حال وي در تماس با مرکز فرماندهي نيروي انتظامي نيز خواست تا به کليه يگان ها اطلاع دهند در صورتي که جواني براي مداواي زخم سر به مراکز درماني مراجعه کرد، مراتب را اعلام کنند.

دقايقي بعد ماموران کلانتري در تماس با قاضي ويژه قتل عمد اطلاع دادند که چند قطره خون را در حياط منزلي واقع در کوچه معروف به سرهنگ مشاهده کرده اند و از اوضاع و احوال محل چنين برمي آيد که اعضاي خانواده مواردي را پنهان مي کنند و بنابراين مقام قضايي شبانه عازم محل مذکور شد و به بررسي در اين باره پرداخت.

اعضاي خانواده به قاضي ويژه قتل گفتند: نمي دانيم جعفر (مقتول) با چه کسي درگير شده است. در اين حال شال خونيني که داخل ظرف پر از آب قرار داشت توجه مقام قضايي را جلب کرد. اطرافيان مقتول در پاسخ به اين سوال که شال خونين مال چه کسي است گفتند: شال مال عباس است اما آدرس او را نمي دانيم.

اين سرنخ موجب شد تا مقام قضايي دستورات ويژه اي را براي شناسايي و دستگيري «عباس» صادر کند.

هنوز ساعتي از ماجرا نگذشته بود که ماموران انتظامات بيمارستان امدادي مشهد جواني را با مشخصات «عباس» دستگير کردند.

وقتي مقام قضايي شبانه به بيمارستان امدادي رفت مشخص شد که او با فاميل ديگري خود را معرفي کرده است.

متهم ۲۱ ساله که در بيمارستان مورد بازجويي قرار گرفته بود به قتل برادر بزرگ ترش اقرار کرد و گفت: او با نيمچه (قمه) به من حمله کرد من هم او را با چاقو زدم.

وي که نام برادرش را نيز روي دستش خالکوبي کرده بود ادامه داد: او به مادر و همسرم ناسزا گفت که به همين خاطر او را زدم من کسي را که به همسرم فحش بدهد زنده نمي گذارم.

وي درباره آثار خودزني در نقاط مختلف بدنش نيز توضيح داد و گفت: اين ها مربوط به زماني است که مشروب مي خوردم و چون حالم خوب نبود خودزني مي کردم.

اين گزارش حاکي است: در حالي که خورشيد کم کم خود را نمايان مي کرد بازجويي مقدماتي از متهم پايان يافت و او روانه بازداشتگاه شد تا بررسي هاي بيشتري در اين باره انجام شود.