«خسرو» متهم ردیف اول این پرونده در جلسات بازجویی اعتراف كرده بود بعد از اینكه زنان جوان را مجبور به كشیدن شیشه میكرد آنها را مورد آزار جنسی قرار میداد. این پرونده تابستان سال 85 تشكیل شد. آن زمان زنی جوان به ماموران خبر داد توسط دو مرد پرایدسوار ربوده شده و مورد آزار قرار گرفته است. این زن گفت: به عنوان مسافر سوار پرایدی شدم. به جز راننده یك مرد دیگر هم داخل ماشین بود. البته من فكر كردم مسافر است اما وقتی آنها از مسیر منحرف شدند متوجه شدم همدست هستند. آنها مرا به بیابانی بردند و مجبورم كردند مواد بكشم بعد خودشان هم مواد كشیدند و من را مورد آزار جنسی قرار دادند. سپس داراییام را سرقت و در بیابان رهایم كردند.
در حالیكه پلیس تحقیقات خود را برای شناسایی دو مرد پرایدسوار آغاز كرده بود چند زن دیگر هم به ماموران مراجعه كردند و شكایتی مبنی بر تجاوز و سرقت اموال به پلیس ارایه دادند. شیوه سرقت و تجاوز یكی بود بنابراین پلیس متوجه شد با پروندهای پیچیده روبهروست و مردان پرایدسوار زنان دیگری را هم احتمالا قربانی كردهاند. به این ترتیب گشتهای پلیس در مسیرهای احتمالی تردد متهمان فعال و مدتی بعد به پراید سفیدرنگی كه در این مسیرها حركت میكرد و دو مرد سوار آن بودند مشكوك شدند.
وقتی پلیس فرمان ایست صادر كرد مردان پرایدسوار فرار كردند ولی در یك تعقیب و گریز پلیسی سرانجام مجبور به تسلیم شدند. این دو مرد كه «خسرو» و «نیما» نام دارند ابتدا مقاومت كردند و مدعی شدند گفتههای شاكیان دروغ است و آنها جرمی انجام ندادهاند اما زمانی كه متهمان از سوی زنان مورد شناسایی قرار گرفتند مجبور به اعتراف شدند اما اینبار باز هم مدعی شدند فقط سرقت انجام داده و به زنی تعرض نكردهاند. با چاپ عكس متهمان در روزنامهها تعداد شاكیان به عدد 10 رسید. شاكیان جدید هم در اظهارات خود گفتند از سوی دو مرد مورد تعرض قرار گرفتهاند. در حالیكه پرونده در حال تكمیل بود خبر رسید زنی جوان كه از شاكیان این دو نفر بود اقدام به خودكشی كرده است. این زن كه قصد داشت به زندگی خود پایان دهد سریع به بیمارستان برده شد و از مرگ نجات یافت. او سپس گفت میخواهد جزییات جدیدی به ماموران بگوید.
زن جوان توضیح داد: دو مرد وقتی من را ربودند سعی كردم خودم را از ماشین به بیرون پرت كنم اما درها از داخل قفل بود و نمیشد كاری كرد. خیلی فریاد زدم. دعوا كردم، التماس كردم اما نشد. آنها هیچ توجهی به درخواستهای من نداشتند. وادارم كردند مواد بكشم. این دو مرد باهم صحبت میكردند اما به زبانی خاص حرف میزدند كه من متوجه نشوم تا اینكه مرا مورد آزار قرار دادند و رهایم كردند. دیگر نمیخواستم زندگی كنم. از آنها خواستم حالا كه به من تجاوز كردند مرا بكشند چون دیگر نمیتوانستم زندگی كنم ولی آنها خندیدند و رهایم كردند.
وی گفت: با این شرایط نمیتوانستم زندگی كنم به همین دلیل هم خودم را كشتم. من تا آخر عمرم دیگر یك انسان عادی نمیشوم. متهمان بعد از ثبت این اطلاعات در پرونده برای بازجویی و محاكمه به شعبه 79 دادگاه كیفری استان تهران فرستاده شدند. بازجوییها نشان داد دو متهم سالهای طولانی در خارج از كشور زندگی كردند و یكی از آنها به هشت زبان زنده دنیا مسلط است. خسرو متهم ردیف اول گفت: من سالهای زیادی خارج از كشور و در كشورهای مختلف زندگی كردم و چندین زبان یاد گرفتم. آخرین كشوری كه رفتم روسیه بود. در آنجا زبان روسی یاد گرفتم و میخواستم همانجا بمانم. من و همدستم سعید با هم در آن كشور آشنا شدیم و چند سالی آنجا بودیم كه بنابر دلایلی تصمیم گرفتیم به ایران برگردیم. وقتی به ایران برگشتیم باز با هم بودیم. كارهای خلافمان شروع شد و چندبار بازداشت شدیم. آخرینبار هم از زنان سرقت میكردیم البته به همه آنها تجاوز نكردیم.
در بازجوییهای بعدی خسرو به تعرض به زنان اعتراف كرد اما سعید همچنان منكر این اتهام شد و گفت با این زنان رابطه داشته اما آنها را مورد تجاوز قرار نداده است. بعد از چندین جلسه بازجویی و محاكمه روز گذشته آخرین جلسه محاكمه این دو مرد با حضور شاكیان برگزار شد. خسرو، متهم ردیف اول كه اتهام تجاوز را در چهار مورد در جلسات قبلی قبول كرده بود در آخرین دفاعیات خود گفت: اتهام تجاوز را قبول ندارم اما میپذیرم اموال این زنان را سرقت كردم. متهم دیگر پرونده هم همین اظهارات را تكرار كرد.
بعد از پایان جلسه محاكمه هیات قضات شعبه 79 دادگاه كیفریاستان تهران به ریاست قاضی محمدیكشكولی وارد شور شدند و خسرو متهم 45ساله را به جرم تجاوز به عنف به چهار زن به اعدام و به اتهام آدمربایی و سرقت جمعا به 25 سال حبس و رد مال محكوم كردند. آنها همچنین سعید متهم ردیف دوم را در تجاوز به عنف مجرم ندانستند و او را به جرم رابطه نامشروع به 74 ضربه شلاق و به اتهام آدمربایی و سرقت به 25 سال حبس محكوم كردند.