در کمتر از سه هفته رقابت 52 ورزشکار ایرانی در لندن، فراز و نشیبهایی بود که در ادامه به مهمترین آنها به صورت کوتاه اشاره خواهیم کرد.
ورزش تنها موقعیتی اجتماعی بر روی کره زمین است که در لحظه، بخشی را بسیار خوشحال و بخشی را بسیار ناراحت در یکجا جمع میکند و کنار خود نگه میدارد. بر این اساس است که ورزش را عرصه اشکها و لبخندها قلمداد میکنند. در ادامه این گزارش به لحظاتی اشاره خواهیم کرد که در بازیهای لندن گذشت و در ذهن ملت ایران برجا خواهد ماند.
شروع شیرین الهه احمدی و نوشاد عالمیان
سابقه تاریخی ملت ایران در مورد هفته اول المپیک، ناکامیها، شکستها و حذفهای ورزشکاران کشورمان است، چراکه بهصورت سنتی رشتههای مدالآور ایران از هفته دوم بازیها و یا در روزهای پایانی وارد میدان میشوند، اما در این دوره یکی، دو اتفاق خوب باعث شد تا راه انتقادها بسته شود و عملکرد ورزشکاران چندان هم ناموفق جلوه نکند. یکی از دلایل اصلی این جریان راهیابی الهه احمدی به فینال تیراندازی و قرار گرفتن در جایگاه ششم المپیک بود. پس از او نوشاد عالمیان نیز در روزهای بیمدالی ایران، حریفان را یکی پس از دیگری در تنیس روی میز از پیشرو برمیداشت تا حداقل دلمان به این موفقیتها خوش باشد. موفقیتهایی که در نوع خود در حد مدال المپیک میارزید.
حذف ناجوانمردانه علی مظاهری
بوکسورهای ایران در همان هفته نخست وارد رینگ شده بودند و یکی در میان خوب کار میکردند، تا نوبت رسید به علی مظاهری، پرچمدار ایران در بازیها. مظاهری به قهرمان جوانان جهان از کوبا خورده بود. قهرمان بلندقامت ایران آن شب وارد رینگ شد. در حالی که همه برای موفقیت او به سالن آمده بودند، وارد رینگ شد، اما داور در راند دوم و با وجود اینکه او پیشتر از حریفش بود، چنان ضرب شستی به مظاهری نشان داد که مجبور شد کلاهش را بر زمین بزند و قبل از اینکه داور دست حریفش را بالا ببرد از رینگ خارج شد و به رختکن رفت. این شب نخستین شب تلخ ورزش ایران در لندن بود. شبی که دستمان به جایی بند نبود؛ حقمان را خوردند و جرعهای رویش.
اولین مدال، برنز کیانوش رستمی
وزنهبرداری شروع شده بود، اما هنوز نوبت به ایرانیان نرسیده بود. کیانوش رستمی، قهرمان سال 2011 جهان چنان اعتماد بهنفسی داشت که میگفتیم سالن وزنهبرداری را روز مسابقه روی سرش میگذارد و طلا میگیرد. سهراب مرادی را نیز یکی از شانسهای اصلی مدال محسوب میکردیم؛ ولی روند رقابت طور دیگری چرخید. سهراب مرادی با حذفش همه را غافلگیر کرد و کیانوش رستمی نیز هرچه زور زد به مدالی بهتر از برنز نرسید. وزنهبرداری طلسمشکن کاروان شده بود، اما رضازاده و باقری با ناراحتی صحنه را ترک کردند؛ چراکه توقعشان دو مدال بود. دو مدالی که یکی باید طلا میشد.
حمید سوریان، پسر طلایی ایران
همینطور که وزنهبرداری ادامه داشت و سعید محمدپور، نفر سوم دنیا در سال 2011 در المپیک پنجم شد، رقابتهای کشتی فرنگی هم شروع شد. رقابتی که آغازگرش حمید سوریان بود. بنا میگفت این سوریان با سوریانهای قبل فرق میکند، اما ما که شکستهای پکن و گوانگژو را در ذهن داشتیم سخت میتوانستیم حرفش را باور کنیم. به هرحال ماندیم تا نوبت به رقابتهایش برسد. حمید در همان یکی، دو مسابقه اول نشان داد که با همه وجودش برای طلای المپیک آمده و در پایان روز وقتی برق مدالش را به ما نشان میداد، فهمیدیم که سردار کشتی ایران دوباره متولد شده است. حمید پس از پنج طلای جهان، یک طلای المپیک را کم داشت.
امید نوروزی، دومین طلایی فرنگی
امید نوروزی هم قهرمان جهان بود، اما باز هم سخت بود که باور کنیم دو مدال طلا در فرنگی به ایران میرسد. فرنگی ایران 40 سال بود که مدال نداشت، حالا چطور در دو شب میتوانست مدال طلا بگیرد؟ معمای چندان مشکلی نبود، باید تا پایان روز صبر میکردیم و میدیدیم آیا امید نوروزی توان طلایی شدن را دارد؟ هرچه روز دوم کشتی فرنگی میگذشت، کمکم دلمان گرمتر میشد که این امید نوروزی، امیدی دیگر برای کاروان ورزش ایران است و در پایان روز در حالی که مدال طلا را به دندان میگزید، فهمیدیم که ایران و کشتی فرنگی در لندن دو طلایی شده است.
مرثیهسرایی بر باخت سعید عبدولی
پس از دو روز طلایی در کشتی فرنگی، اشتهایمان باز شده بود و منتظر طلاهای بیشتر بودیم. البته توقعمان نیز چندان بیجا نبود، چراکه سعید عبدولی، قهرمان جهان به مصاف حریفانش میرفت، اما در این روز چنان عبدولی از دور رقابتها کنار رفت که مرثیههایی بر باخت او سراییدند و رئیسجمهور اعلام کرد پاداش 200 سکهای طلاییها به او پرداخت شود. البته پس از آن جریان هرچه جستجو کردیم نه فدراسیون جهانی قانع میشد که داورش اشتباه کرده و نه ایرانیان قبول میکردند حقخوری در کار نبوده است. به هرحال این رقابت نیز یکی از تلخترین رقابتهای ورزشی در لندن بود.
نقره باورنکردنی نواب نصیرشلال
رقابت دسته 105 کیلوگرم وزنهبرداری بهگونهای بود که به سختی میتوانستیم قبول کنیم نواب نصیرشلال میتواند به مدال المپیک برسد، اما رقابت دسته 105 کیلوگرم اتفاقهایی را به خود دید که کمتر در ورزش دنیا اتفاق میافتد. قهرمانان بزرگ این وزن یا در مسابقه حاضر نشدند و یا حذف شدند تا نواب نصیرشلال به آستانه مدال طلا برود و در نهایت تنها بهخاطر یک کیلوگرم کمتر نقرهای شود. البته او شب رقابت وزنههای خوبی را بلند کرد، اما مدال نقره او شاید حتی برای باقری و رضازاده هم باورنکردنی بود.
قاسم رضایی ورق را با طلایش برگرداند
پس از بخت سعید عبدولی، محمد بنا با انگشتانش عدد 3 را به داوران نشان داد. در آن موقع با خود میگفتیم چرا بنا این کار را کرد. اگر منظورش سه طلاست که بعید است قاسم رضایی طلایی شود، اما باز هم پایان روز به ما نشان داد که همه تحلیلهایمان غلط از آب درآمده است. قاسم رضایی چنان کشتی گرفت که همه را محو خود کرد و حتی داوران نیز نتوانستد راهی برای خوردن حقش پیدا کنند. او سومین فرنگیکاری بود که بر روی تشک دور افتخار زد. دوری که نشان داد بنا، بنای کشتیفرنگی ایران را خوب بنا نهاده است.
دو سکوی فوقسنگین برای ایران
وقتی قاسم رضایی روی تشک دور افتخار میزد، احسان حدادی در دایره پرتاب میچرخید تا به مدال پرتاب دیسک برسد و سجاد انوشیروانی و بهداد سلیمی برای مدالهای فوقسنگین میجنگیدند. در وزنهبرداری با دعای خیر مردم، وزنه بر گردن قهرمان المپیک پکن افتاد تا نتواند کار را ادامه دهد. پس از او بهداد و سجاد نیز هر آنچه خواستند کردند و وزنهها را با قدرت بالای سر بردند. در این رقابت اگرچه سلیمی به طلا رسید، اما عملکرد انوشیروانی بسیار مثالزدنی بود که سکوی دوم المپیک را برای خودش نگاه داشت. نکته مهم دیگر این بود که برای نخستین بار در تاریخ المپیک، سکوهای اول و دوم وزنهبرداری به ایران رسیده بود.
احسان حدادی، معجزه دوومیدانی ایران
آن شب، شب عجیبی بود. البته برنامه رقابتها پیش از این نیز نشان داده بود که شب خاصی میشود. قاسم رضایی در کشتی طلا گرفت و بهداد سلیمی و سجاد انوشیروانی در وزنهبرداری اول و دوم شدند، اما وقتی احسان حدادی به مدال نقره پرتاب دیسک رسید، شور و شوقی مضاعف در میان علاقهمندان به ورزش پدید آمد. شور و شوقی وصفناپذیر. حدادی نخستین مدال دوومیدانی ایران در المپیک را گرفته بود و به قول رئیس کمیته ملی المپیک ایران این مدال به اندازه چند مدال برایش ارزش داشت. واقعاً مدال حدادی معجزه این دوره از رقابتها بود و به اندازه چند طلا به همه چسبید.
وقتی یوسف کرمی باخت
با این موفقیتها وقتی به تکواندو و کشتی آزاد رسیدیم گفتیم عجب کاروانی میشود کاروان ایران و عجب نتیجهای خواهیم گرفت. ترسمان از این بود که چین و آمریکا را هم در صدر جدول بگیریم، اما شاید همین حرفها بود که خودمان را چشم زدیم. محمد باقریمعتمد به سختی فینالیست شد، اما به همان مدال نقره بسنده کرد. گفتیم عیب ندارد، فردا کرمی طلا میگیرد و شاید سوسن حاجیپور هم به مدال رسید. با این حال بهخاطر خستگی شب قبل صبح کمی بیشتر خوابیدیم و گفتیم کرمی را در رقابتهای مراحل بالاتر همراهی میکنیم، اما وقتی چشم باز کردیم دیدیم که کار از کار گذشته و کرمی در همان رقابت اول نتیجه را واگذار کرده تا آرزوی طلایی شدن او را همچنان در دل نگه داریم. سوسن حاجیپور هم در همان مسابقه اول باخت. باخت تا بگوییم این هم از تکواندو که امید سه مدال از آن داشتیم.
گودرزی زورش به حریف آمریکایی نمیرسد
پس از ناکامی تکواندو، امیدمان برای طلای بیشتر تنها به کشتی آزاد بود. کشتی آزادی که اینبار رسول خادم را بالای سر خود داشت. در روز اول آزاد، تنها کشتیگیری که به فینال رسید، صادق گودرزی بود. گودرزی هیچگاه حریف رقیب آمریکایی نشده بود و اینبار هم در فینال المپیک نشد. وقتی برای گفتوگو با او رفتیم گفت: «آقا زورم نمیرسد. او خیلی ... است. من حریف او نمیشوم.» وقتی این را گفت با خودم گفتم خب راست میگوید، اگر مردی خودت برو روی تشک ببین این سیاه آمریکایی با تو چه میکند، به هرحال او نقره المپیک را بر گردن انداخت.
مدالهای برنز غیرقابل پیشبینی
روز دوم رقابتهای کشتی آزاد در حالی شروع شد که خطیب به عنوان سرپرست فدراسیون کشتی روز قبلش گفته بود که خدا در این روز به دادمان برسد، چراکه از هیچکدام از این کشتیگیران توقع مدال نداشت. با این حال هر سه آنها آمدند و جنگیدند و انصافاً خوب کشتی گرفتند. کمی هم بدشانس بودند، اما دست آخر کمیل قاسمی و احسان لشکری به مدال برنز رسیدند تا تعداد مدالهای ایران به عدد 12 برسد. عددی که برای ورزش ایران رؤیایی بود اما با رسیدن به این دو برنز دلچسب، باز هم حسرت طلا را در کشتی آزاد داشتیم. با این حال چشم به روز پایانی و جایی که تقوی و یزدانی مسابقه داشتند، داشتیم.
باخت تقوی و مصدومیت یزدانی
روز آخر بازیها هم تقوی با باختش در اولین قدم همه را شوکه کرد. خیلی عجیب بود، چطور قهرمان جهان در مسابقه اول باخته. با این حال باید قبول میکردیم که او حذف شده است. با این وجود یزدانی را داشتیم و امید این بود که تا فینال بهراحتی پیش رود، اما گویا بخت چندان با ما یار نبود و او نیز در رقابت یکچهارم نهایی پایش پیچید تا نتواند رقابتش را ادامه دهد. اینطور بود که رقابتهای کشتی آزاد به پایان رسید، بدون اینکه شاگردان رسول خادم به طلایی رسیده باشند. با این وجود کاروان ورزشی ایران در المپیک سیام با دوازده مدال در جایگاه هفدهم ایستاد. جایگاهی که 9 پله از بیست و ششمی سیدنی بالاتر بود.