سعید نعیمآبادی سالها از بازیکنان اصلی پرسپولیس بود، اما این روزها اسم او زیاد شنیده نمیشود. زیاد اهل مصاحبه کردن نیست. میگوید اهل خاطره تعریف کردن نیست. دوست دارد خاطراتش را پیش خودش نگه دارد. میگوید از دورانی که بازی میکرده، عکس زیادی هم ندارد. دو، سه تا عکس دارد که آن را هم از خبرنگاران گرفته. نعیمآبادی البته خیلی رک و صادق حرف میزند و از اینکه ایرادهای افراد را بگوید نمیترسد. مصاحبه با دفاع راست اسبق پرسپولیس را بخوانید.
*همیشه در این چند ساله صحبت از دفاع چپها بوده. فکر میکنید چرا به چپهای پرسپولیس بیشتر توجه میشود و به راستها زیاد توجه نمیشود؟
شاید آنهایی که در آن پست بازی میکردند جنجالیتر بودند. چون هم آقای محرمی پر سر و صدا بود، هم شاهرودی و هم میناوند. معمولاً راستها آرامتر بودند.
*قبل از شما چه کسی در این پست بازی میکرد؟
وقتی من آمدم آقای کیان طهماسبی بازی میکرد. من تهرانجوان بازی میکردم. هیچوقت به من نگفتند عکس یا کپی شناسنامه بیاور. رضایتنامه نداشتم. رفتم تهرانجوان و گفتم رضایتنامه میخواهم که گفتند خودت نیا، بگو مسئول تیم بیاید.
*چه کسی به شما گفت بیا پرسپولیس؟
آقای پروین یک نفر را دارد که همیشه همراهش است به اسم مجتبی. به او گفت بیاید دنبال من. این آقامجتبی سرپرست یک تیم در بازار هم بود که من هم در آن تیم بازی میکردم. یک روز پنجشنبه بعد از ظهر با پرسپولیس بازی کردیم که پروین گفت این پسره خیلی خوبه. بگو بیاید پرسپولیس. چند هفته گذشت به من گفت اگر میخواهی بروی پرسپولیس، بیا. رفتم یک جلسه تمرین. بعد دیگر نرفتم چون پروین با من خوب برخورد نکرد. گفت اسمت چیه؟ کجا بازی میکنی؟ پیش خودم گفتم پروین من را نمیشناسد و هنوز میگوید اسمت چیست؟ من راهآهن و نیرویزمینی و تهرانجوان بازی کرده بودم. گفتم وقتی من را نمیشناسد روی من نظر ندارد و این تیم به درد من نمیخورد. همان یک جلسه تمرین کردم و رفتم. اواخر سال 65 بود.
* چطور شد که برگشتید؟
یک بار به عنوان بازیکن کمکی با تیم وحدت رفتیم در یک جام در بازار که من در تیم وحدت بودم. با تیم وحدت یک گل به پرسپولیس زدم به عنوان دفاع چپ. آخر بازی شد که مجید جلالی پیغام داد بیا با وحدت قرارداد ببند. من گفتم تهرانجوان رضایتنامه نمیدهد. دو هفته با وحدت تمرین کردم که دوباره آقامجتبی آمد دنبالم و گفت پروین میگوید این پسره چرا نمیاد؟ گفتم مگر هنوز من را یادش است؟ گفت بله. گفتم من نمیآیم پرسپولیس. دوست دارم به تیمی بروم که روی من حساب کنند. خود امیر قلعهنویی هم رفته بود شاهین و پیغام داد بیا شاهین. بهخاطر همین احساس میکردم بهتر است به بقیه تیمها بروم.
*بالاخره چی شد که رفتید؟
گفتم من بدم میآید از نیمکتنشینی. جوان بودم و دوست داشتم بازی کنم. گفت از کجا میدانی نیمکتنشین میشوی؟ گفتم وقتی اسم من را نمیداند یعنی نیمکتنشین میشوم. آخرش گفت من یک مطلبی را بگویم. پروین از روز اول هم تو را میشناخت و هم اسمت را میدانست. این سیاهبازی است. به من هم گفته برو این بازیکن را بیاور و اگر او را نیاوردی خودت هم نیا. الان هم روی تو حساب باز کرده. این را که گفت من دلم باز شد. از جلسه بعدش رفتم تمرین.
*وقتی دوباره رفتی تمرین پرسپولیس، علی پروین چه گفت؟
سیستم پروین طوری بود که زیاد صحبت نمیکرد ولی گفت چرا تمرین نمیآمدی؟ گفتم کار داشتم. یک مدت گذشت اما هنوز به من نگفته بودند عکس یا شناسنامه بیاور برای اینکه رسماً بازیکن پرسپولیس شوی. بعد از چند روز خوردبین گفت برو رضایتنامهات را بگیر بیاور. گفتم آقای پناهگر که همهکاره تهرانجوان است گفته شما زنگ بزنید. پناهگر و پروین آن موقع قهر بودند و پناهگر میخواست به بهانه من با او آشتی کند ولی غرور هم داشت و نمیخواست خودش برود جلو. رسید به بازی اول و من نرفتم داخل رختکن. رفتم روی سکو نشستم و مسابقه را تماشا کردم چون هنوز رسماً بازیکن پرسپولیس نشده بودم. بازی با اکباتان بود و این مسابقه یک بر یک هم مساوی شد. یکشنبه رفتم سر تمرین که علی پروین گفت پسر کجا بودی؟ گفتم چطور؟ گفت مگر بازیکن این تیم نیستی؟ گفتم هنوز که رسماً بازیکن پرسپولیس نشدهام. رضایتنامه ندارم. گفت اینجا پرسپولیس است. فکر کردی تهرانجوان است؟ اینجا نه عکس میخواهد نه رضایتنامه. میگذاریم داخل زمین و میروی بازی میکنی. کسی هم نمیتواند حرف بزند.
*همینطوری هم شد؟ بدون رضایتنامه بازی کردی؟
نه. قاسم پناهگر یک مغازه داخل بازار داشت. کنار مغازه او یک آقایی بود به اسم آقاعباد که از آشنایان پروین بود. او شب قبل از بازی با اکباتان رفته بود رضایت من را از آقای پناهگر گرفته بود و اصلاً میتوانستم بازی هفته اول را هم باشم.
*اولین بازی که برای پرسپولیس انجام دادی مقابل چه تیمی بود؟
هفته دوم، بازی با استقلال بود که من را گذاشت دفاع چپ. انصاریفرد دفاع چپ بود که آسیب دیده بود و نمیتوانست بازی کند. من جای او بازی کردم.
*نتیجه آن بازی چه شد؟
صفر – صفر.
*در طول دوران حضورتان در پرسپولیس چند تا دربی بازی کردید؟
من از سال 66 تا 72 در پرسپولیس بودم. همه دربیها هم بودم. هم بردیم، هم باختیم. دو بار در این مدت به استقلال باختیم. فکر کنم 3 بار هم بردیم. من اهل این نیستم خاطره تعریف کنم از دربی. عکس هم ندارم. این دو، سه تا عکسی هم که دارم خبرنگاران به من دادهاند.
*چقدر ظاهرتان عوض شده.
پیر شدم؟
*نه. قبلاً به شما میگفتند سعید راکی. الان دیگر ظاهرتان عوض شده.
آن موقع راکی توی بورس بود. موهای من هم بلندتر بود. یک نفر به من گفت چقدر شبیه راکی هستی! یادم نیست چه کسی به من گفت. از آن به بعد به من میگفتند سعید راکی.
*کرمانیمقدم میگفت من و سعید نعیمآبادی در تمرین همدیگر را بدجوری میزدیم.
بله. من در تمرین هم نمیخواستم ببازم. میزدیم همدیگر را خونین و مالین میکردیم.
*شما هم از آن دفاعهایی بودید که کسی نمیتوانست آنها را رد کند و اگر رد میکرد پایش را میزدند؟
نه. من اینطوری نبودم.
*شما چند سال قبل مربی جوانان پرسپولیس بودید. چه شد که رفتید؟
فریدون معینی یک بار آمد سر تمرین و گفت شنیدیم شما از بازیکنان پول میگیرید. گفتم خیلی حرف زشتی است آقای معینی. خودت فهمیدی چه چیزی گفتی؟ گفتم آقا! من خیلی برایت احترام قائل هستم وگرنه الان میزدم توی گوشت. گفت چرا ناراحت میشوی؟ گفتم مرد حسابی میفهمی چه میگویی؟ از راه رسیدی میگویی پول میگیری؟ یک بار آقای مصطفوی، مدیر باشگاه، به من که مربی جوانان تیم بودم زنگ زد و یک بازیکن را سفارش کرد که او را نگه داریم. من از این کارش تعجب کردم. این آدم رئیس فدراسیون فوتبال بوده و الان مدیر باشگاه شده. گفتم حداقل یک واسطه میفرستادی و مستقیم زنگ نمیزدی به من. تازه مستقیم هم زنگ نزد. خود بازیکن موبایلش را داد به من و گفت آقای مصطفوی پشت خط است. فکر کردم دروغ میگوید. گوشی را گرفتم دیدم خودش است. گفت این بازیکن خوب است؟ گفتم نه، خطش زدم. گفت نگهش دار. گفتم اینطوری نمیشود تیمداری کرد. میتوانم بگویم کنار تیم بدود. گفت خب همین کار را بکن. چند روز بعد من را دعوت کرد باشگاه و دیدم همان بازیکن با پدرش نشسته است در دفتر مصطفوی. گفت: ایشان وضعش چطوری است؟ گفتم من تلفنی هم گفتم که دو تا دروازهبان داریم که بهتر هستند. از خودش بپرس آنها بهتر هستند یا خودش؟ خود آن پسر هم گفت آنها بهتر هستند. گفت خب شما سه تا دروازهبان بگیر. گفتم آقای پنجعلی مدیر تیمهای پایه است و نظارت دارد بر کار من. گفت من مدیر باشگاه هستم و بالاتر از او هستم. گفتم خب به ایشان هم بگویید.
*مربیان تیمهای پایه آن زمان چه کسانی بودند؟
رحیم یوسفی و مرتضی فنونیزاده در نوجوانان. مرتضی کرمانی هم مربی امیدها بود.
*چه شد که رفتید؟
در همان جلسهای که با مصطفوی داشتیم و گفتم ماجرای این دروازهبان را به پنجعلی بگو، گفت پنجعلی تا چند روز دیگر میرود. گفتم پس من هم باید بروم. گفت نه، شما تنها کسی هستی که میمانی. با این حال چند روز بعد همه مربیان تیمهای پایه را دعوت کردند باشگاه و گفتند خداحافظ!
* چرا هیچوقت گلایه نکردید از این موضوع؟
یک بار در یک مصاحبه گفتم که توقع نداشتم فریدون معینی بیاید بگوید شما پول گرفتهای. چند بار با تیم پیشکسوتان رفتیم بازی کنیم، معینی هم آمد. فنونیزاده گفت چقدر پررو است که همه ما را از باشگاه بیرون کرده بعد میآید به ما هم میخندد.
*طلب نداشتی از باشگاه؟
چرا داشتم. 5، 6 ماه کار کردیم و حقوق نگرفتیم. پنجعلی گفت بیایید برویم آنجا پولمان را بگیریم. گفتیم خودت به نمایندگی از ما برو و بگیر.
*شما به آن جلسه پیشکسوتان که علی پروین راه انداخته بود رفتید؟
یک بار به من زنگ زدند و گفتند بیایید اینجا جلسه پیشکسوتان است. ما هم رفتیم دفتر باشگاه استیلآذین. فردایش دیدیم روزنامهها به نقل از پیشکسوتان نوشتند تیم را بدهید به ما. این پیشنهاد پروین بود. میخواستند آن زمان تیم را بفروشند. بعد از دو هفته دیدیم پروین شده مشاور مدیرعامل.
*یعنی از این جلسه سوءاستفاده کردند؟
بله. از این جلسه سوءاستفاده کردند و رفتند پست گرفتند. اتفاقاً خوردبین یک بار به من گفت چرا علیه پروین در روزنامهها صحبت میکنی؟ گفتم من اخلاقی دارم که اگر بدی ببینم، میگویم. آقای پروین هم پارسال این سوءاستفاده را کرد از پیشکسوتان. البته اخیراً دوباره بچهها را دعوت کرده. مثل اینکه مقابل رویانیان در موضع ضعف بود. بچهها را دعوت کرده بود که دوباره قدرتش را بهدست بیاورد.
*رویانیان چطور است؟
مدیرعامل خوبی است. مشکلش این است که مشاور خوبی ندارد. هیچ مدیرعاملی نبوده که اینقدر امکانات برای پرسپولیس بیاورد.
*به نظرتان کسی از پیشکسوتان پرسپولیس میتواند جای مانوئل را بگیرد؟
من نظرم این است که برداشتن علی دایی بزرگترین خیانت به پرسپولیس بود که این کار را علی پروین کرد. اصلاً برداشتن کرانچار هم اشتباه بود. من خودم انتقاد کردم. وقتی کرانچار تیم را تحویل گرفت هشتم یا نهم بود و نیمفصل سوم شد. اصلاً کرانچار خوب کار میکرد. او را هم نباید برکنار میکردند.
* اگر پروین میخواست دایی میماند؟
بله. پروین نخواست دایی بماند. کاشانی اگر خودش بود هیچوقت این کار را نمیکرد. میدانست مردم طرفدار دایی هستند. پروین طوری است که دوست ندارد کسی از خودش محبوبتر شود. کلاً دوست ندارد کسی هم علیه او صحبت کند. پایان سال 66 پرسپولیس سه تا جام داشت. هر سه جام ایران را گرفته بودیم. همه مربیان گفتند سعید نعیمآبادی بهترین دفاع راست ایران است ولی خوردبین در پایان فصل آمد گفت پروین میگوید از پرسپولیس برو! من در سونا نشسته بودم که دیدم خوردبین آمد کنارم نشست. گفت پروین گفته از پرسپولیس برو. گفتم جدی میگویی؟ گفت بله. گفتم خب بیرونم کنید. گفت نه، خودت برو. گفتم من نمیروم. من از استقلال و بقیه تیمها پیشنهاد دارم اما پرسپولیسیام.
*بعد چی شد؟
به خوردبین گفتم دلیلش چیست؟ گفت پروین میگوید شما زیاد صحبت میکنید. گفتم مشکل از خود پروین است. خوردبین گفت من هم میدانم. من 20 سال است همین را میگویم ولی اخلاق پروین همین است. کاری نمیشود کرد. دوست ندارد کسی جلوی او صحبت کند.
*با این حال شما همیشه در پرسپولیس فیکس بودید.
مشکل همین بود که در تیمی بودم که مربیاش من را نمیخواست ولی مردم من را میخواستند. خدا بیامرزد فریبرز مرادی را. او برای سربازی رفته بود تیم ژاندارمری. دو سال رفته بود سربازی. آخر سال 68 که میخواست برگردد پرسپولیس، گفته بود تکلیف ما چیست؟ پروین به خوردبین گفت به نعیمآبادی بگو نفرات ما خوب هستند و شما ضعیف هستید. من پشت پروین ایستاده بودم و دیدم گفت این سعید نعیمآبادی 10 سال دفاع راست پرسپولیس را برای خودش کرده. حالا حالاها رفتنی نیست. البته پروین من را نمیدید. من پشتش ایستاده بودم که شنیدم این را گفت.
*یک دورهای هم پرسپولیس دو تکه شد که شما در آن زمان بازیکن پرسپولیس بودید. ماجرای آن اختلافات چه بود؟
محمد علیآبادی که الان رئیس کمیته ملی المپیک است، معاون فرهنگی بنیاد بود که آمد گفت پرسپولیس برای عبدو بوده و اموال عبدو مصادره شده. پس پرسپولیس هم باید بیاید زیر نظر بنیاد. پروین هم گفته بود ما اصلاً میرویم از دسته چهار شروع میکنیم میآییم بالا. مردم هم با ما هستند. ما با این تیم نیستیم. در همان روزها از طرف پروین زنگ زدند به من که تمرین در تپههای داودیه است. یک ساعت بعد محمدحسن انصاریفرد زنگ زد و گفت اینها جدا شدهاند. تمرین پرسپولیس واقعی در آزادی است. تیم پرسپولیس اینطرف است. دعوای بنیاد با پروین بود. انصاریفرد را علم کرده بودند که یک جبههای مقابل پروین قرار بگیرد. من هم رفتم تمرین تیم انصاریفرد. از بچههای اصلی، کرمانیمقدم و انصاریفرد و عربشاهی و رحیم یوسفی و وحید قلیچ بودیم که رفتیم با تیم بنیاد. بقیه رفته بودند آن طرف.
*چه کسانی رفته بودند آن طرف؟
بهروز سلطانی، پیوس، محسن عاشوری و چند نفر دیگر. دقیقاً یادم نیست. کفه ترازو در هیچ طرف سنگینتر نبود. نصف به نصف بودیم.
*بعدش چه شد؟
بنیاد امکانات خوبی برای ما گرفته بود ولی هواداران آن طرفیها بیشتر بودند چون پروین آن طرف بود. با این حال ما مطمئن بودیم به علی پروین اجازه نمیدهند تیمداری کند. یک آقایی به اسم عباس وکیل را گذاشتند مدیرعامل تیم.
*آخرین بازی که در پرسپولیس بودی کدام بود؟
بازی با نیسان ژاپن که تیم یک بر صفر باخت. من مصدوم بودم و نمیتوانستم بازی کنم. البته باخت هم تقصیر پروین بود. قبل از عید بود که پروین به بچهها گفت بروید 14 فروردین برگردید! گفت فقط زیاد غذا نخورید! بچهها بعد از عید آمدند چاق شده بودند. بعد یک هفته شدید فشار آورد به تیم و بعد از آن فشار شدید، رفتیم توی زمین. بچهها پایشان قفل کرده بود. مربی نیسان میگفت ما آمده بودیم اینجا کم گل بخوریم چون 5 بازیکن اصلی ما که عضو تیمملی ژاپن هستند با تیمملی به امارات رفتهاند تا با تیمملی این کشور بازی کنند و میدانستیم میبازیم ولی آمدیم و بردیم!
*بهترین دفاع راست پرسپولیس چه کسی بوده؟
من بازیهای آقای ابراهیم آشتیانی را ندیدهام ولی شنیدم خیلی خوب بوده. اگر او نبوده، مهدی مهدویکیاست. مهدی بازیکن سال آسیا هم شد.
*ماهینی چطور است؟
در کار حمله موفق است ولی تیمی که تا الان 10 تا گل خورده را نمیشود گفت دفاعهایش خوب بودهاند.
*به نظرتان درد پرسپولیس فعلی چیست؟
ما مشکل تیمی داریم. مشکل نفر نداریم. نفرات همه خوب هستند. کار تیمی نداریم. مردم همیشه صاحب توپ را میبینند ولی مشکل تیم زمانی است که توپ را از دست میدهد. الان همه گلهایی هم که خوردهاند در ضدحمله است.
*این پرسپولیس درست میشود؟
پرسپولیس در بعضی نقاط ضعف دارد از نظر بازیکن. الان هافبک چپ خوب ندارند اما سه مهاجم دارند. انصاریفرد و قاضی و زاید. در خط هافبک یک بازیکن خارجی گرفتند که او هم مصدوم شد.
*داخل دروازه چطور؟
فکر میکنم گردان بهتر از نیلسون است.
*این تیم در حد و قواره قهرمانی هست؟
نه. صددرصد نیست.