زلزلهها اتفاقاتی تصادفی هستند که تا به حال کسی موفق به پیش بینی آنها نشده است. مشکل زلزلهها این است که آنها از یک مدل توزیع توانی استفاده میکنند یعنی هر چند اغلب زلزلهها از نظر آماری قدرتی بین 3 تا 5 ریشتر دارند، اما امکان وقوع زلزلههای بزرگترهر گز صفر نیست و زلزلههای بزرگ هم میتوانند رخ بدهند. بنابراین زمینشناسان با استفاده از یک سری مدلهای ریاضی میتوانند در مورد مناطق مختلف پیشبینیهای بلند مدت انجام دهند. مثلا بگویند زمان بازگشت زمینلرزهها در این منطقه چقدر است و چه قدر قدرت دارد و بنا بر این خانهها را چه قدر باید ایمن ساخت تا از میزان مرگومیر ناشی از زلزله کاسته شود.
البته تکیه کردن بر روشهای آماری همواره کار پر مخاطرهای است، اما در یکی دو دهه اخیر شواهد زیادی به دست آمده که میتوان با این روشها و مدلها به خوبی کار کرد. مثلا امکان پیشبینی بلندمدت بسیاری از پدیدهها با کمک توزیع توانی وجود دارد، هر چیزی از زلزله و آتشسوزیهای جنگل گرفته تا قربانیان خشونت و تروریسم را میتوان با استفاده از این مدل پیشبینی کرد.
به گزارش تکنولوژی ریویو، آرون کلاوست از دانشگاه نیومکزیکو و ریان وودارد از انستیتو فدرال تکنولوژی زوریخ از همین رویکردهای آماری برای پیشبینی احتمال حملات تروریستی استفاده کردهاند. آنها میگویند معمایی در دل حملات تروریستی 11 سپتامبر نهفته است؛ کشتههای ناشی از این حمله 6 برابر بزرگترین حمله قبلی بوده که در سال 1968/1347 رخ داده است. این موضوع به نوعی کنجکاوی آماری منتهی میشود تا بتوانیم حملات را پیشبینی کنیم و دریابیم که آیا این حمله واقعا حملهای خارج از الگو بوده، یعنی آیا باید امکان چنین حملات بزرگی را کاملا بعید بدانیم یا اینکه آنها واقعا امکان وقوع دارند؟
بررسی این احتمال در حالیکه تعداد زیادی مجتمعهای بزرگ آپارتمانی و یا آسمانخراش وجود دارند کار عاقلانهای است. همینطور ورزشگاههای پذیرای جمعیت زیاد هدف مناسبی برای تروریستها هستند که کمتر خطری در آنجات میتواند به تعداد زیادی کشته منجر شود. بنا بر این این دو محقق اعداد را از بانک اطلاعاتی حملات تروریستی بین سالهای 1969/1348 تا 2007/1386 را که شامل 13هزار مورد حمله بود بیرون کشیدند. هدف آنها محاسبه احتمال حملهای شبیه 11 سپتامبر و یا بدتر از آن بود. البته این محاسبات بسیار پیچیده است، چون اول از همه شما باید ببینید چه مدل توزیع آماری برای اعداد شما مناسب است. به همین دلیل کلاوست و وودارد سه مدل مختلف برای بررسی این اعداد انتخاب کردند که شامل مدلهای توزیع توانی، توزیع نرمال و توزیع با دم کشیده بود.
نتایج جالب بود و نشان میداد بسته به مدل آماری، احتمال حملاتی از قبیل 11سپتامبر طی 40 سال گذشته بین 11 تا 35 درصد است. این موضوع بسیار اهمیت دارد، چون نشان میدهد این حملات تنها یک حمله عجیب و خارج از الگوی معمول تروریسم نیست. آنها سپس از همین متد برای پیشبینی آینده استفاده کردند تا ببینند آیا در 10 سال آینده چنین حملهای رخ خواهد داد یا نه؟
امکان دارد
با توجه به تعداد دوهزار تایی حملات تروریستی به ازای هر سال، احتمال وقوع این حملات در 10 سال آینده بسته به روش آماری چیزی بین 20 تا 50 درصد است. البته عدد 50 درصد بر اساس مدل آماری توزیع توانی به دست آمده که بسیاری از خبرگان آمار توافق نظر دارند مدل مناسبی برای توزیع این اعداد است. این موضوع نشان میدهد که یک حمله فاجعهبار در 10 سال آینده به همان نسبت میتواند رخ بدهد که احتمال عدم وقوع آن وجود دارد.
البته بسته به شرایط نظیر مسائل امنیتی، آمار حملات هم ممکن است تغییر کند. مثلا وودارد و کلاوست میگویند این احتمال به شدت تحت تاثیر حملات تروریستی در افغانستان وعراق است و با فروکش کردن این حملات، احتمال حملات شبیه 11سپتامبر هم به 5 تا 20 درصد کاهش خواهند یافت. البته آنها این احتمال را در بدترین حالت هم محاسبه کردهاند؛ در نتیجه در این حالت احتمال وقوع چنین حملاتی در 10 سال آینده 95 درصد خوهد بود که یک اتفاق فاجعهبار است.