محمد دادكان درباره وضعيت تيم ملي پس از باخت به لبنان و حاشيههايي اين كه اين شكست براي فوتبال ايران به وجود آورد، گفت: فوتبال ما دچار يك موج و تلاطمي شده است. معتقدم در شرايطي كه به وجود آمده بايد از كروش حمايت كرد. اين بايد سرلوحه كار ما تا آخرين وضعيت باشد، چرا كه آلترناتيوي براي جايگزيني كروش نداريم.
وي با انتقاد از كساني كه اين روزها با اظهار نظرهايشان به دنبال تغيير در كادر فني هستند، گفت: مربيان و مديراني كه از داخل اظهار نظر ميكنند، تنها سنگ خود را به سينه ميزنند و حرفهايشان از سر دلسوزي نيست. دوست دارم يك نفر از آنها بپرسد كه آقاي مدير و آقاي مربي شما براي فوتبال چه كردهايد؟
دادكان افزود: چون خواست مقامات دولتي حضور يك مربي بزرگ بوده و فدراسيون فوتبال با توجه به اين خواست كروش را به ايران آورده، نشان ميدهد كه در حال حاضر هم تصميم گير فدراسيون فوتبال نيست. به اعتقادم نبايد با برداشتن كروش يا حتي بحث درباره اين موضوع وضعيت را براي فوتبال ايران بدتر از شرايط فعلي كرد. به عنوان يك در خواست از كروش ميخواهم به خاطر حفظ هويت فوتبال ملي و خودش در كادر تيم ملي از مربيان جواني همچون فركي، ابراهيم زاده و ويسي استفاده كند. بودن در كنار كروش ميتواند اين مربيان جوان ما را آب ديدهتر كند و كروش ميتواند نظرات آنها را بگيرد، ولو اين كه باز هم نظرات خود را اجرا كند.
استاد دانشگاه تربيت بدني شهيد بهشتي با اشاره به تجربيات ناموفقي كه پس از بركناري مربيان ايجاد شد گفت: فوتبال ملي هيچ گاه از تغييراتي كه ايجاد شد، سودي نبرد. برداشتن قلعه نويي و آمدن دايي يا برداشتن دايي و آمدن قطبي از اين دست تجربهها بود، هر چند كه به اعتقاد من دادن نيمكت تيم ملي به اين سه مربي به دليل جوانيشان زود بود.
دادكان در پاسخ به اين سوال كه فكر ميكنيد دليل مشكل اصلي فوتبال ايران چيست؟ و چه شده كه مردم ديگر اميدي به تيم ملي كشورشان ندارند؟ گفت: اين يك سوال كليدي براي فوتبال ايران است. در فوتبالي كه يك مدير نه براي بقاي فوتبال، بلكه براي بقاي مديريت خود كار سياسي ميكند تا به شوراي شهرها و نمايندگيها برسد، خروجياش چيزي ميشود كه اكنون ميبينيم. اين مديران تنها براي اين كه اهداف سياسي خود را پيش ببرند، چنين پولهاي فراواني را به شكم فوتبال ميريزند. مقامهاي دولتي و رييس سازمان تربيت بدني كه جلوي پيشرفت فوتبال را گرفت، يكي از ديگر از مقصران وضعيتي است كه به وجود آمده است. در زمان حضور ما در فدراسيون فوتبال علي آبادي ميگفت كه دادكان با خارجيها است و ميپرسيد چرا او نميخواهد از فوتبال برود، اما من ميخواهم بپرسم كه چرا شما براي ماندن در كميته ملي المپيك اين همه تلاش ميكني. اگر كشتي و وزنهبرداري را از اين ورزش بگيرند، چيزي باقي نميماند. آن هم در شرايطي كه دنيا به دليل صدمه پذيري اين دو رشته بر روي آن سرمايهگذاري نميكند و كشورهاي مطرح دنيا به رشتههاي شادي آوري مانند دووميداني، تنيس، فوتبال، شنا و .... ميپردازد. هر وقت ما توانستيم در اين رشتهها رشد كنيم، ميتوانيم بگويم كه ورزشمان پيشرفت داشته است.
وي در پاسخ به اين سوال كه برخي از منتقدان اعتقاد دارند كه تيم ملي بيش از حد مسن است، شما چه نظري داريد؟ گفت: فكر نميكنم در حال حاضر با حضور چند بازيكن با تجربه تيم ملي فرسوده باشد. تيم ما بازيكنان جواني همچون حاج صفي، ماهيني، رحمتي و .... دارد و در كنار اين بازيكنان با تجربههايي هم در تيم ملي وجود دارند. فكر نميكنم كه مشكل تيم ملي اين باشد. مشكلي كه تيم ملي دارد، ناهماهنگي است و برنامهاي در زمين ارائه نميشود و نمي دانيم با حريفاني چون كره، قطر و لبنان چگونه بازي كنيم.
دادكان افزود: از همه مهمتر بازيكنان تيم ملي ارضاء و اشباع شدهاند و مديراني كه پولهاي كلاني را به شكم اين فوتبال ريختهاند مسبب آن هستند. شنيدهام در تمرين يكي از تيمهاي مطرح، يكي از بازيكنان در اعتراض به تماشاگران گفته من را پنج ماه تحمل كنيد و آن وقت از تيمتان ميروم. اين نشان ميدهد كه آن مدير چقدر بيكفايت بوده است كه بازيكناني را جذب كرده كه به دنبال پايان قراردادشان هستند. من بر روي حرف خود هستم و مي گويم بهترين فوتباليست ايران قيمتش 100 ميليون تومان است و اگر من رييس فدراسيون فوتبال بودم، يك سال اين ليگ را تعطيل ميكردم. فوتبالي كه اين همه هزينه در آن ميشود و زيبا نيست و تماشاگري را جذب نميكند، دليلي براي بودنش وجود ندارد.
وي درباره ناراحتي بازيكنان از رسانهها به دليل حمايت از قهرمانان المپيك و پارالمپيك و انتقاد از فوتبال گفت: من هم اعتقاد دارم كه هزينه اي كه در فوتبال ميشود بيجا است و در نقطه مقابل بايد قهرمانان المپيك و پارالمپيك را حمايت كرد. به اعتقاد من تمامي اين مسايل از جايي نشات ميگيرد كه يك مدير براي بقاي خود و حزب و دسته سياسياش پولهاي كلاني را به فوتبال ميآورد و اين گونه بازيكن ديگر با گرفتن اين پولها انگيزهاي براي كار ندارد.