ستاره عصیانگر فوتبال ایران اصولاً با پدیده «کنار آمدن با وضع موجود» بیگانه است و این عادت بارها او را به دردسر انداخته. یکی از تکنیکیترین فوتبالیستهای تاریخ ایران طبیعتاً در دوران فوتبالش اشتباهاتی انجام داده و تاوان این اشتباهات را نیز پرداخته است. اشتباهاتی که در جای خود قابل نقد هستند اما نمیتوانند کارهای مثبت و دوستداشتنی این بازیکن را کمرنگ کنند. در باب اهمیت «هشت مطلق» فوتبال ایران همین بس که با نیمکتنشینی در یک مسابقه ملی هم میتواند تبدیل به چهره اول مسابقه شود. چند بازیکن با این شرایط در جهان میشناسید؟
فوتسال، دایی، لایی و پرسپولیس!
همه چیز از فوتسال شروع شد. از مسابقات فوتسال جام رمضان سال 1375؛ رقابتهایی که فرصت درخشش و دیده شدن را به جوان جاهطلب شمالی تیم دسته دومی فتح تهران داد. علی کریمی در آن رقابتها این فرصت را پیدا کرد تا مقابل بازیکنان سرشناسی همچون علی دایی قرار بگیرد. او در یکی از مسابقات تیمش در این جام چند بار توپ را از بین پاهای علی دایی عبور داد تا این بازیکن را عصبانی کند و اولین شیطنت جنجالی دوران فوتبالش را انجام بدهد.
مشتی برای داور!
مدت زیادی از دوران حضور کریمی در تیمملی امید ایران به رهبری ایوان کوردس نگذشته بود که این بازیکن در جام دانهیل ویتنام در دیدار با تیم میزبان به سبب اخراج علی انصاریان حسابی از خجالت داور بازی درآمد! کتک خوردن کامیکاوای ژاپنی به دست علی کریمی برای این بازیکن عواقب سنگینی داشت و او از سوی AFC به مدت یک سال محروم شد.
ساندویچ مغز برای پروین!
مدتی پس از حضور در پرسپولیس، جادوگر در گفتوگو با یک برنامه تلویزیونی مدعی شد که کادر فنی نقش چندانی در نتایج پرسپولیس ندارد و این بازیکنان هستند که نقش کلیدی را در نتایج خوب این تیم ایفا میکنند! این گفتوگوی کریمی به مذاق پروین خوش نیامد تا این بازیکن برای چند هفته به نیمکت تبعید شود. او بعدها و در زمانی که بازیکن استیلآذین بود و علی پروین وارد گود هدایت فنی این تیم شده بود، بار دیگر با جملهای جنجالی به استقبال سلطان رفت: «برای آقا ساندویچ مغز سفارش دهید»!
داستان ماکارونی!
میزبانی نامناسب عراقیها از تیمملی در مرحله انتخابی جامجهانی 2002 بسیاری از ستارههای تیمملی کشورمان را عصبی کرده بود. یک روز مانده به آغاز مسابقه ایران و عراق کریمی که ماکارونی دوست نداشت، در محل پذیرایی از تیمملی ظرف غذایش را به روی زمین انداخت تا اعتراضش را نشان دهد! در حالی که همه منتظر برخورد تند بلاژویچ بودند، این مربی کروات با کریمی مدارا کرد تا در نهایت برای او پیتزا تهیه شود. کمی بعد جادوگر با به ثمر رساندن دو گل در بغداد، ایران را به یک پیروزی بسیار ارزشمند رساند. بلاژ بعدها اعتراف کرد که میدانسته کریمی وقتی عصبانی شود، بهتر بازی میکند!
آن لگد تاریخی!
لگدی که کریمی پس از تعویضش در دیدار با پرتغال در جریان جامجهانی 2006 آلمان به ساک پزشک تیمملی زد، خوراک دائم انتقاد از او را فراهم ساخت. هنوز هم پس از گذشت شش سال منتقدان علی کریمی او را به واسطه همان یک لحظه عصبانیت تقبیح میکنند. ستاره شماره هشت تیمملی در ان مقطع بازیکن بایرنمونیخ بود و فصل نسبتاً خوبی را با این تیم پشتسر گذاشته بود، اما همانند بسیاری دیگر از ستارههای تیمملی در جامجهانی خوب کار نکرد و عصبانیتش از نتایج تیمملی و ناآرامیهای اردوی ایران در آن رقابتها را با آن لگد بروز داد. بیتردید این رفتار کریمی در چنین رقابتهایی اشتباه بوده است، اما آیا همان یک لحظه عصبانیت برای زیر سؤال بردن ظرفیتهای بالای فنی و اخلاقی او کافی است؟ ظاهراً منتقدانش اینگونه فکر میکنند!
تبریز نمیروم!
کملطفی هواداران تراکتورسازی به علی کریمی در جریان دیدار رفت تراکتور و استیل در لیگ دهم در ورزشگاه دستگردی موجب شد این بازیکن پس از گلزنی به سراغ آنها برود و با شادی بعد از گلش عصبانیشان کند. روابط کریمی و تماشاگران تراکتور از همانجا آنقدر تیره و تار شد که کریمی در همان فصل با یک کارت عمدی خود را از حضور در تبریز برای بازی برگشت با تراکتور محروم کرد و فصل گذشته هم حاضر نشد به همراه پرسپولیس دنیزلی به این شهر سفر کند؛ اشتباهی که شکست سنگین تیم دنیزلی را به همراه داشت و انتقادها از جاودگر را افزایش داد.
آن جمله به یادماندنی
«بازی با توپ کجا، بازی با جان کجا؟» این جمله را کریمی در فصل گذشته به جانبازی گفت که پس از تعویض از بازی او تشکر کرده بود. جملهای که خیلی زو دتیتر یک تعدادی از رسانهها شد.
گول گول آرکاداش!
رابطه کریمی و دنیزلی در ابتدا رابطه بدی نبوزد، اما کریمی به نحوه تمرینهای مربی ترکتبار تیمش اعتقاد نداشت. او در هفتههای پایانی فصل در اردوی آسیایی پرسپولیس به شکل موقت و بیسروصدا اخراج شد، اما خیلی زود با وساطت دیگران به تیم بازگشت. با این وجود این ستاره در مقطعی از فصل گذشته شرح وظایفش به عنوان یک بازیکن را فراموش کرد و با مصاحبههایش تیم را به مسیری برد که بازگشت از آن چندان راحت نبود و در نهایت نیز رخ نداد.
خیلی هم خوب!
آیا همانطور که منتقدانش میگویند، علی کریمی تا امروز با «همه مربیانش به مشکل خورده است؟ پاسخ منفی است! به یاد بیاوریم که همین بازیکن در جام ملتهای 2007 با آرامش کامل در ترکیب تیم قلعهنویی حضور داشت، در تیمملی و استیل با بلاژویچ و تومباکوویچ به مشکل نخورد و حالا هم رابطه فوقالعاده خوبی با کیروش دارد؛ رابطهای که موجب شده است کریمی با 90 دقیقه نیمکتنشینی در دیدار حساس تیمملی با کره به سادگی کنار بیاید؛ رابطهای که البته به میزان توهمات سرمربی پرسپولیس افزوده است و او را به این باور رسانده که کریمی برای تخریب ژوزه از کیروش خط میگیرد!
بازوبند!
هنوز هم هیچکس متوجه نشده بازوبند کاپیتانی تیمملی به کدام دلیل از کریمی گرفته و به نکونام تقدیم شد. در فوتبال ایران اصولاً بازوبند به قدیمیترین بازیکن تیم اهدا میشود و در شرایط فعلی کریمی قدیمیترین بازیکن تیمملی است. آنچه در این ماجرا اهمیت بیشتری دارد اما نحوه برخورد کریمی با این اتفاق عجیب است. او هیچگاه به از دست دادن بازوبند کاپیتانی تیمملی اعتراض نکرد و به سادگی با رفتاری حرفهای پذیرفت انتخاب کاپیتان حق سرمربی است و بازوبند تنها یک تکه پارچه است که به تنهایی به هیچکس ارزش نمیبخشد.