ماشین بزرگ ون نیروی انتظامی داخل كوچه شد و جلوی خانه ایستاد. زنگ چند طبقه را زد و صاحبخانه در را باز كرد. گفت بفرمایید آقا؟ مأمور نیروی انتظامی گفت آمده ایم برای جمع آوری ماهواره. خانم صاحبخانه گفت این جا همه ی همسایه ها مذهبی اند، ما از این چیزها اصلاً نداریم. مأمور گفت كلید پشت بام را بدهید باید نگاه كنیم. رفتند نگاه كردند و دست خالی برگشتند ولی از ساختمان رو به رو كاملاً با دست پر بیرون آمدند. از ساختمان های دیگر هم كم و بیش قطعات گوناگونی رو از پشت بام پیدا كرده بودند.
این صحنه را كه دیدم، یاد یك روز پیش افتادم. رفته بودم پای دكه تا حسب روال هر روز، روزنامه بخرم. داشتم روزنامه ی اعتماد و آرمان را نگاه می كردم كه كنار روزنامه ی اعتماد، عكس علی پروین را دیدم. با خواندن عناوین و تیترهای روی جلد مجله هاج و واج مانده بودم. می دانستم مدت هاست حیا با آمدن عصر ارتباطات و قرن ۲۱، رنگ و لعاب دیگری به خود گرفته، ولی اصلاً به ذهنم خطور نمی كرد كه با چنین عناوینی، عكس یك خانواده را روی جلد یك مجله منتشر كنند.
عنوان و رو تیتر، به شرح مقابل بودند: «در حریم سلطان - رونمایی از عروس و خانواده علی پروین برای اولین بار»! هرچه فكر كردم كه چگونه غیرت یك مرد مسلمان اجازه می دهد كه این گونه عكس و مصاحبه اش روی جلد یك مجله نیمه زرد -كه از فرط ناخوانا بودن نامش نتوانستم اسم مجله را بفهمم- منتشر شود. حال اگر مجله ای وزین و خوش نام مانند خانواده سبز بود، می شد با تسامح به موضوع نگریست، ولی این چنین طرح جلدی واقعاً با شئونات اسلامی تناقض داشت.
رونمایی از عروس و خانواده علی پروین!
ان شاء الله كه علی پروین و پسرش، از عنوان و تیتر روی جلد این مطلب آگاه نبوده اند. از صاحب دكه پرسیدم كه چقدر فروش رفته، گفت: "خوب بوده از پنج شماره با وجود این كه گران قیمت بوده و معروف هم نیست، بعد دو روز یك شماره مانده. "با لحنی تأسف آمیز گفتم چه عناوین نامربوطی روی جلد منتشر كرده اند! گفت: "وقتی داشتم مجلات را می چیدم، عناوینش را كه دیدم فكر خوبی در مورد جلد و عناوینش نكردم. می توانستند تیتر بزنند مثلاً آشنایی با خانواده ی علی پروین نه رونمایی از عروس!"
هرچه فكر كردم نتوانستم در ذهنم حلاجی كنم كه چطور ممكن است می دانسته اند و اجازه ی چاپش را داده اند! پس ان شاء الله این اتفاق به دلیل بی اخلاقی سردبیر و مدیر مسئول نشریه بوده است. واقعاً آن قدر هر قبحی ریخته شده و پرده ها دریده، كه اصولاً دیگر خیلی نمی توان از حیا و غیرت و تعالیم اسلامی در باب مسائل اجتماعی سخن به میان آورد.
یكی دو سال پیش در ویژه نامه ی نوروز مجله ای -كه زرد هم نبود- مصاحبه ای منتشر شده بود با یكی از بازیكنان مسأله دار به نام ع. ن. و. كه بعد از استقلال، نهایتاً به پیروزی رفت و الآن هم در تیمی دیگر مشغول به بازی است. وی در مصاحبه كه طبق معمول از خوش تیپی اش صحبت به میان آمده بود و از دوستی اش با چندتن از بازیكنان و بازیگران، جمله ی عجیبی گفته بود كه حقیقتاً به نظرم چندش آور بود. گویا خبرنگار خواسته بود كه عكسی دو نفری از وی و همسرش بگیرد كه او گفته اگر می خواهی باید چند میلیون بدهی تا اجازه دهم! دقیقاً خاطرم نیست، به گمانم اگر درست حافظه ام یاری كند، مبلغی حدود ۵، ۶ میلیون را گفته بود! اگر از لحاظ مسائل عقیدتی، غیرت و ملاحظات شخصی كسی مشكلی ندارد، پس چرا درخواست پول می كند، اگر هم حتی ذره ای به اندازه ی سر سوزن مشكل داشته باشد، نمی دانم چطور ممكن است با چند میلیون راضی به انتشار عكس همسرش به روی جلد مجله شود!
با خود گفتم حتماً اشخاص دیگری مطلبی اعتراض گونه یا لا اقل متعجبانه در این باره نوشته اند ولی دریغ از یك مطلب. عنوان در حریم سلطان را كه زدم، سایت بولتن نیوز مطلبی نوشته بود با همین عنوان ولی درباره ی یك مجموعه بود. بعد از مطالعه ی آن مطلب متوجه شدم كه حتی استفاده از عبارت حریم سلطان هم توسط دست اندكاران نشریه، موذیانه و غرض ورزانه بوده است. واقعاً این همه ابتكار در غرض ورزضی اشمئزاز آور است.
به جای استفاده از ابزارهای ارتباط جمعی و فناوری ارتباطات جهت احیای امر به معروف و نهی از منكر در ابعاد خرد و كلان سیاسی و اجتماعی و نیز نهادینه كردن و بسط حیا و عفاف و تثبیت جایگاه خانواده، روز به روز بیشتر در حال گسترش زن سالاری (فمنیزم)، ازدواج های دیر هنگام، تغییر معنای موفقیت و خلاصه شدن آن در مدارك دانشگاهی و میزان درآمد و تغییر جایگاه خانواده از الگوی علوی به الگوی خودباخته و بی هویت غربی-ایرانی-اسلامی (!) یا همان متجدد مذهبی یا سنت گرایی مدرن (!) هستیم.
لازم است تا هیأت نظارت بر مطبوعات اگر وقت بررسی محتویات نشریات -كه سرشار هستند از پوچ گرایی، غرب زدگی، زن سالاری و اسلام گریزی- لا اقل جلد مجلات را كه نهایتاً ده دقیقه دقیقه وقت مبارك آن هفت نفر را می گیرد ملاحظه فرمایند تا این گونه شاهد حقنه ی سبك زندگی غیر اسلامی-غیر ایرانی نباشیم و دیگر رسانه های خودمان نشوند بشقاب های مكتوب ماهواره های غربی! وقت ماهواره جمع كردن واجب نیست، نظارت و هدایت رسانه های داخلی از اوجب واجبات است! آن از مجموعه های پر رنگ و لعاب سیما با آن خانم های چادری اش -كه مشخص است تازه چادر سر كردن آموخته اند و از حیا و رفتارشان كه دیگر نگو- آن از سینمایش كه علناً فقط دو گام مانده تا به هالیوود برسد و این هم از مطبوعاتمان. جامعه را هم كه دیگر نگفتنش بهتر است.