رضا احدی: اصولگراترین مربی فوتبال منم

آقای احدی، به نظرتان حضور موفق مربیانی چون پورحیدری و قلعه‌نویی در استقلال باعث شده دیگر بازیکنان استقلال نتوانند مربی شوند؟

این به مدیریت و ساختار باشگاه برمی‌گردد. این‌که مدیران ما فرصت کافی برای برنامه‌ریزی بلندمدت ندارند و فقط به فکر نتیجه گرفتن هستند باعث می‌شود دیگر دست به آزمون و خطا نزنند و روی چهره جدیدی ریسک نکنند، چون ممکن است با 3،2 باخت جایگاه مدیریتی‌شان را از دست بدهند.

فقط همین موضوع باعث این قفضیه شده است؟

البته این را باید بگویم که در فوتبال ما ارتباط داشتن و لابی کردن حرف اول را می‌زند. هرکسی لابی قوی‌ترین داشته باشد همیشه جلوتر از بقیه است. برای مربیگری در تیم بزرگ باید کانال زد و لابی قوی داشت.

یعنی می‌گویید که این دو نفر لابی قوی داشتند؟

نه اصلا، منصور خان و قلعه‌نویی بستر برای‌شان فراهم شد و زمان کافی در اختیارشان بود. از همه مهم‌تر این که موفق هم بودند و نتایج خوبی در زمان حضورشان در استقلال کسب کردند. البته معتقدم اگر فرصتی که در اختیار این عزیزان بود را به افراد دیگر هم می‌دادند آن‌ها هم حتماً می‌توانستند موفق شوند. همان‌طور که همه می‌دانند آن‌ها هم حتماً می‌توانستند موفق شوند. همان‌طور که همه می‌دانند به آقای ناصر حجازی اصلاً فرصتی ندادند و خیلی سریع دست به تغییرات زدند.

فکر می‌کنید به خاطر باندبازی نتوانستید در استقلال بمانید؟

اگر به یاد داشته باشید آن سال که من مربی تیم، امید استقلال بودم، برحسب شرایطی خاص، تیم امید به جای بزرگسالان در جام‌حذفی شرکت کرد و در حالی که هیچکس به این تیم امید نداشت، ما توانستیم قهرمان هم بشویم، ولی بعضی قضایا باعث شد نتوانیم قهرمان شویم و بعضی از دوستان کارهایی انجام دادند.

مثل این‌که آدم‌های پاک در فوتبال ما جایی ندارند?

بالاخره فوتبال امروز به جایی رسیده که برای موفقیت و ماندن در سطح اول آن باید با تمام زیرو بم‌های آن آشنا باشی. البته سلسله مراتب باید حفظ شود. آن موقعی که من باید مربی می شدم، نشدم و چون لابی نکردم نتوانستم باقی بمانم. من آمدم و از پایه شروع کردم و امیدهای استقلال را قهرمان کردم، ولی فرصت ندادند تا بتوانم خودم را اثبات کنم همان زمان که حجازی در تیم بود مگر چقدر فرصت به او دادند. یادم هست ناصرخان همیشه می‌گفت، چوب لای چرخ تیم می گذارند.

به نظر من، شانس در زندگی هر فردی خیلی تأثیرگذار است و به قول معروف شانس یک بار در خانه‌ات را می‌زند و اگر استفاده نکنی، ضرر می‌کنی.

فکر نمی‌کنید برای ماندن در این فوتبال باید همرنگ جماعت شوید؟

بله، متأسفانه الان طوری شده که اگر همرنگ جماعت نشوی، جایی برایت باقی نمی‌ماند، ولی باید بگویم که هیچ‌گاه از اصولی که دارم، از اعتقاداتم کوتاه نمی‌آیم و برای رسیدن به جایگاهی دست به هر کاری نمی‌زنم.

چطور شد در آخر فوتبال‌تان به پرسپولیس رفتید؟

داستان طولانی دارد، ولی اگر بخواهم مختصر بگویم؛ من بازیکن ذوب‌آهن بودم و قرارداد دوساله با آن‌ها داشتم. مسئولان تیم ذوب‌آهن در صورت دریافت یک فقره چک حاضر به دادن رضایت‌نامه می‌شدند که امیر عابدینی که آن موقع همزمان رئیس‌ فدراسیون و مدیرعامل پرسیولیس برد که آن موقع تازه اسمش تفییر کرده بود و پیروزی شده بود. عابدینی گفت می‌خواهیم بازیکنان بااخلاق را به این تیم بیاوریم.

دوست دارید سرمربی استقلال شوید؟

استقلال خانه من است و آرزویم حضور در این تیم است. اگر به من احتیاج داشته باشند حتماً می‌روم، ولی حاضر نیستم مثل خیلی‌ها دست به هر کاری بزنم تا به استقلال بروم.