خدمات سایت


متن کامل خبر

مهدوی‌کیا:در آلمان ادای بکن باوئر را درمی‌آورند اما ناراحت نمی‌شود/قهرمان دوی 100 متر بودم

آرشیو
«توماس دال روبه‌روی من نشست. فاصله‌‌اش با من همین‌قدری بود که الان شما نشسته‌‌اید. تو رویم نگاه کرد و گفت تو را نمی‌خواهم.
1390/05/24 02:23:24 ب.ظ

«توماس دال روبه‌روی من نشست. فاصله‌‌اش با من همین‌قدری بود که الان شما نشسته‌‌اید. تو رویم نگاه کرد و گفت تو را نمی‌خواهم. نمی‌گذارم بازی کنی. برو! گفتم نمی‌روم، می‌ایستم و می‌جنگم. با من دست داد. گفت اگر جنگیدی و برنده این مبارزه شدی، بازی می‌کنی. صداقت یعنی این. یعنی مثل دال برخورد کنی نه این. » به خوبی پیداست منظور مهدوی‌کیا از این مثال چیست. امروز به خوبی پیداست مدافع راست تاریخی تیم‌ملی چه حرف‌‌هایی در دل دارد. او می‌خواست به پرسپولیس بازگردد، از ته دل، اما توجیه «مهدی بازیکن آزاد نیست یا چند روز دیگر به ما فرصت بدهد» باعث شد کیا به داماش برود. مهدی در این گفت‌وگوی صریح که اغلب بحث‌ها درباره افت فوتبال ایران، صورت می‌گیرد، از نابودی فوتبال تهران می‌گوید. از اینکه یک قفل بزرگ زده‌اند سردر باشگاه بانک ملی که می‌گوید، روزی او نیز جزو همان 2000 نفری بود که روی سکوهای آهنی کنار زمین می‌نشست تا تست فنی بدهد اما حالا نه بانک ملی وجود دارد و نه صداقتی که در جمله‌های ابتدایی مهدی در فوتبال ایران به دنبال آن می‌گشت.

* اول می‌خواهیم از سقف قرارداد شروع کنیم که سر و صدای زیادی به راه انداخت. این قانون از سال گذشته، برای اولین بار در ایران پیاده شد. ظاهراً حالا سقفی که تعیین کرده‌اند، شده کف قرارداد.

قانون که قانون درستی نیست. همیشه ما باید چیزی را که در فوتبال دنیا باب شده، الگوی خود قرار دهیم اما وقتی چنین چیزی در دنیا وجود ندارد، در کشور ما هم نباید باشد. شاید به دنبال این هستند که فوتبال را با این راه خصوصی کنند اما به نظر من فوتبال ما حالا‌حالاها خصوصی نخواهد شد. اصلاً فوتبال خصوصی قابلیت‌هایی دارد که با فوتبال ما جور درنمی‌‌آید. اینکه در فوتبال خصوصی تیم باید ورزشگاه داشته باشد، تماشاچی داشته باشد، بتواند لباس‌‌هایش را بفروشد و هزار و یک چیز دیگر منتها الان خیلی از تیم‌های ما، اصلاً این فاکتورها را ندارند. این شاخصه‌های فوتبال حرفه‌ای را ما نداریم و با این شرایط نمی‌توانیم فوتبال خود را خصوصی کنیم. این قانون به‌خاطر همین در ایران پیاده نخواهد شد. این هم یک چیز عادی است. وقتی تو بهتر از بغل‌دستی‌ات بازی می‌کنی، باید پول بیشتری بگیری. نه تنها در فوتبال بلکه در رشته‌های دیگر هم این یک چیز عادی است.

* شما 14 سال در فوتبال آلمان بودید...

گفتم که، چنین چیزی در هیچ جای دنیا نیست چون قابلیت‌های فوتبالیست‌ها با هم فرق دارد. به قول شما الان سقف شده کف قرارداد. بازیکنی که 50 میلیون هم نمی‌ارزد، الان 350 میلیون تومان پول می‌خواهد. وقتی ما می‌گوییم این قانون اشتباه است، بی‌شک می‌تواند هزارتا معضل هم برای فوتبال داشته باشد. صحبت‌هایی می‌شود که درست نیست.

* شما هم طبیعتاً موافق سقف نیستید.

اصلاً. در ایران قبلاً نبوده و از کسانی که در جاهای دیگر هم بازی کرده‌اند، می‌توانید دراین‌باره بپرسید. در واقع شما با چنین قانونی می‌خواهید فعالیت‌‌های بازیکنان را کنترل کنید. ما سقف می‌گذاریم، در واقع کار متوقف می‌شود. به‌خاطر همین وقتی سقف می‌گذارید از جاهای دیگر می‌زند بیرون!

* البته در سلامت عزیز محمدی رئیس سازمان لیگ شکی نیست. آنها آمدند جلوی دلال‌بازی را بگیرند اما به نظر نمی‌رسد این راهکار مناسبی باشد.

برخورد با این مسائل خوب بوده است. کسانی که عضو آژانس رسمی نیستند، باید با آنها برخورد شود ولی اینکه سقف بگذاریم، نه. آن روز من حرف‌‌های آقای عزیز محمدی را گوش می‌کردم که می‌گفت برای خصوصی‌سازی این کارها صورت می‌گیرد. در باشگاه‌های خصوصی مثل راه‌آهن و استیل‌آذین شخص از جیب خودش خرج می‌کند اما درآمدی ندارد، به‌خاطر همین دلزده می‌شود و بعد از مدتی می‌رود. به‌خاطر همین برای خصوصی‌سازی اول ما باید این دغدغه‌ها را برطرف کنیم. کسی که خرج می‌کند نه اسپانسر خوب دارد، نه تماشاچی زیادی دارد و نه صاحب ورزشگاه می‌شود. خلاصه بعد از این‌همه پول خرج کردن می‌گوید بروم، بهتر است.

* الان بحثی که هست اینکه یک‌جورهایی به بازیکنان ایرانی پول زیادی می‌دهند. شما می‌توانید منکر این شوید؟ مثلاً فریدون زندی به اینجا آمده بود و می‌گفت در تیم‌های درجه 2 بوندس‌لیگای یک هم به اندازه باشگاه‌های ایرانی، پول نمی‌دهند.

اگر ما بخواهیم مقایسه کنیم، سطح فوتبال ایران را با دسته دو یا سه آلمان، بله پول‌‌هایی که پرداخت می‌شود بیشتر است ولی بالاخره ما داریم درباره سطح اول فوتبال ایران حرف می‌زنیم و پول‌‌هایی که رد و بدل می‌شود.

* موقعی که کیا و مهدوی‌کیا رفتند و لژیونر شدند، در ایران زیاد پول نبود اما می‌گویند الان شرایط جوری است که بازیکنان جوان 700 میلیون می‌گیرند و می‌گویند چرا برویم 200، 300 هزار دلار بگیریم. تازه اینجا روزی 2 ساعت تمرین می‌کنیم اما آنجا باید از صبح تا شب در اختیار باشگاه باشیم.

(خنده) خب این برمی‌گردد به شرایط حرفه‌ای و اینکه آیا فوتبالیست می‌خواهد پیشرفت کند یا نه. باید با خودش فکر کند که آیا بهتر است دو سال در لیگ دسته یک و دوی آلمان بازی کند یا 10 سال در لیگ ایران. آنجا پیشرفت‌‌هایی برای بازیکن به‌وجود می‌‌آید که بی‌شک در ایران بازیکن نمی‌تواند به آن پیشرفت‌ها برسد. در کل من حرف شما را قبول دارم.

* می‌خواهیم سؤال خود را اینطور بپرسیم که اگر در سالی که شما به بوندس‌لیگا و بوخوم رفتید، در فوتبال ایران به شما پول خوب می‌دادند دوباره این تصمیم را می‌گرفتید؟

من با 21 سال سن صد‌درصد ترجیح می‌دادم بروم اروپا.

* حتی اگر دو برابر آلمان در ایران به شما پول می‌دادند؟

بهتر است یک مثال بزنم که شما هم روشن‌تر شوید. آقای عابدینی هم شاهد است که تیم دالیان چین حاضر بود 4میلیون دلار به من پول بدهد. چند سال پیش؟یعنی یک ماه قبل از اینکه به بوخوم بروم. خود آقای عابدینی اصرار داشت که من بروم چین اما پایم را در یک کفش کردم و گفتم من به بوخوم می‌روم و به فوتبال آلمان. تازه قرار بود در چین حقوق ماهانه هم داشته باشم اما آن پیشنهاد را ردکردم و 6 ماه به‌صورت قرضی رفتم باشگاه بوخوم. یعنی در آن زمان و در آن سن این تصمیم را گرفتم.

* بد نیست فوتبالیست‌‌های جوان هم کمی تفکرات خود را تغییر دهند و حداقل کمی مثل شما و بازیکنان قدیمی فکر کنند.

یک فوتبالیست بداند که برای پیشرفت باید به اروپا برود و از یک‌سری چیزها بگذرد، مثل من. می‌توانستم به چین بروم و یک پول خوب بگیرم اما به‌صورت قرضی رفتم بوخوم و هفته‌ای 10 هزار دلار می‌گرفتم.

* الان ولی این‌طور فکر نمی‌کنند.

الان مگر از فوتبال اروپا هم پیشنهاد دارند که بروند؟

* مثلاً اولادی می‌گفت من از کلن پیشنهاد داشتم و روز آخر تصمیم گرفتم به پرسپولیس بیایم. این تصمیم درستی است اما بی‌شک رفتن به اروپا شاید می‌توانست به‌طور کلی زندگی‌‌اش را عوض کند.

من به تفکر هر بازیکنی احترام می‌گذارم اما درباره اولادی باید بگویم که من خودم روزی در فرودگاه فرانکفورت رفتم دنبال او و بردمش تمرین شالکه. از امارات آمده بود و من خودم رفتم دنبالش. یک مدت با این تیم تمرین کرد و آقای ماگات از بازی او خوشش آمد. قرارداد سه ساله دادند که امضا کند. منتها نشد و من خودم خیلی شوکه شدم. به‌خاطر سربازی نشد بماند و می‌شد این چیزها را درک کرد. به‌هر‌حال مسائل احساسی هم خیلی مهم است. بعد در ملوان بازی کرد و سربازی‌‌اش تمام شد. فکر می‌کنم اگر بعد از این ماجرا، دو سال به فوتبال اروپا می‌رفت برایش خیلی بهتر بود. واقعاً دو سال آنجا بازی کردن از 10 سال در لیگ‌برتر بودن، بهتر است.

* شما هم سر همین سربازی به مشکل خوردید. درست است؟

بله، 6 ماهی مشکل داشتم که بعد حل شد و توانستم به بوخوم بروم.

* الان بحثی که درباره همین کاهش تعداد لژیونرهاست، افت شدید تیم‌ملی است. مثلاً ما در جام‌جهانی‌ 2006 لژیونرهای زیادی داشتیم و در مقدماتی خیلی موفق بودیم. اگر لژیونرهایمان هم مصدوم نمی‌شدند چه بسا در جام‌جهانی‌ موفق‌تر بودیم. الان ژاپن 20 لژیونر خوب در سطح اول اروپا دارد. ظاهراً تا وقتی این مشکل را حل نکنیم، وضعمان همین خواهد بود و هر روز عقب‌تر می‌رویم.

شما ژاپن را اصلاً با ما مقایسه نکنید. آنها فراتر از فوتبال آسیا هستند. الان تیم دورتموند یک بازیکن ژاپنی به نام شینچجی کاگاوا دارد که همه کاره این تیم است. یک متر و 60 سانت هم قد ندارد. این برمی‌گردد به 20 سال پیش که ژاپنی‌ها سرمایه‌گذاری کردند، لیگ‌شان را حرفه‌ای کردند. بازیکنان نوجوان خود را فرستادند برزیل تا پیشرفت کنند. الان می‌بینید بازیکنان آنها در چه سطحی بازی می‌کنند. ژاپنی‌ها و کره‌ای‌ها الان بهترین و حرفه‌ای‌ترین بازیکنان را در سطح آسیا دارند. به جرأت می‌توانم بگویم اینها هر ساله چند بازیکن به اروپا می‌فرستند. شما نگاه کنید در تیم‌های خوبی مانند بایرن‌مونیخ، دورتموند، اینترمیلان، مایورکا و... اینها بازیکن دارند. من بازی سلتیک و گلاسکو را هفته پیش می‌دیدم، شما نمی‌دانید هافبک کره‌ای در وسط زمین چکار می‌کرد. شما الان فوتبال ما را با آنها مقایسه نکنید. نهایت فوتبال ما الان شده قهرمانی در رقابت‌های کشورهای اسلامی. در سال‌های 98 تا 2000 ما جلوتر از آنها بودیم. 13، 14 بازیکن در آلمان داشتیم ولی الان آنها جلو هستند. الان ما کی را داریم؟

* سؤال خود را یک بار دیگر تکرار می‌کنم‌‌؛ پول باعث شده بازیکنان جوان ما قید حضور در اروپا را بزنند؟

اصلاً ربطی به پول ندارد. بازیکنان ما اصلاً پیشنهاد ندارند که بخواهند به اروپا بروند. همه در حد حرف است. بازیکن ما می‌گوید از همه کشورهای دنیا پیشنهاد دارد ولی آخر سر می‌بینی در ایران می‌ماند. رفتن به اروپا یک چیز است اما ماندن در آنجا چیز دیگری است. اگر در آنجا بمانی و بازی کنی، واقعاً کار کرده‌ای. نه اینکه بروی یک مدت روی نیمکت بنشینی و بعد دوباره برگردی. الان بازیکنان کره‌ای و ژاپنی تأثیر‌گذار هستند و بازی می‌کنند. مثلاً نکونام در اوساسونا هم بازی می‌کند و هم تأثیر‌گذار است. تنها در این حالت می‌توان گفت بازیکن لژیونر شده و از حیثیت نام کشورش دفاع می‌کند. لژیونر این نیست که بروی همه‌‌اش روی نیمکت بنشینی و آخرش 5 دقیقه بازی کنی و برگردی. باید تأثیرگذار باشی و بتوانی جایگاه فیکس برای خودت دست و پا کنی.

* این مشکل از کجا آب می‌خورد؟ به این مربوط می‌شود که بازیکنان ما از نظر فنی در سطح خیلی پائینی هستند؟

بگذارید یک چیز را مشخص کنم و دیگر شما بحث نکنید. من هفته قبل رفته بودم سر تمرین تیم نوجوانان. پیش آقای دوستی نشسته بودیم و با هم حرف می‌زدیم. 5 دقیقه بعد از شروع تمرین که بازیکنان پا به توپ شدند من یک سؤال کردم از ایشان؛ گفتم آقای دوستی این چیزی که من دارم می‌بینم با آن نوجوانان و جوانانی که ما بودیم خیلی فاصله دارند. به من گفت اصلاً نگرد دنبال آن فوتبالی که شما بازی می‌کردید. می‌گفت اگر 10 درصد کارهایی که شما در نوجوانان بانک ملی می‌کردید من بتوانم در این تیم پیاده کنم، هر سال می‌توانم قهرمان آسیا شوم.

* دلیلش چیست؟

دلیلش این است که ما فوتبال پایه را رها کرده‌ایم. از آقای دوستی پرسیدم؛ از این بازیکنانی که در اینجا هستند، چند نفر بچه تهرانند؟ فکر کرد و گفت فکر کنم یک نفر. بعد گفت در ایران تنها دو باشگاه هستند که روی نوجوانان سرمایه‌گذاری می‌کنند‌‌؛ سپاهان و فولاد. اینها استعدادها را از جاهای مختلف جمع می‌کنند و می‌آورند برای سرمایه‌گذاری. گفت بیشتر بازیکنان برای این دو تیم هستند. گفتم پس فوتبال تهران چی؟ گفت اصلاً فوتبال تهران را فراموش کن. یعنی نوجوانان و جوانان تهران را فراموش کن. آن نسلی که ما بودیم و ساعت 8 صبح می‌رفتیم و 10 گل به این تیم و آن تیم می‌زدیم، دیگر فراموش شده. شما تا آخرش را بخوانید دیگر.

* شما فکر می‌کنید مسئولان مقصرند؟

من نمی‌دانم چه داستانی دارد می‌گذرد. این واقعاً دردآور است. چیزهایی شنیدم که واقعاً برایم عجیب است. تیم پایه را اجاره داده‌اند یا اینکه با 5، 6 بازیکن تیم را می‌بندند و بقیه را از این‌ور و آن‌ور می‌آورند. همچین چیزهایی شنیدم. وقتی این‌طوری می‌شود. وقتی بانک ملی می‌خواست تست بگیرد روی سکوی‌ها آهنی کنار زمین به اندازه 2 هزار بازیکن روزانه آنجا می‌نشستند که فقط تست بدهند. ببینید چقدر مربی دستش باز بود که بازیکن انتخاب کند. من خودم همین‌طوری انتخاب شدم. هر 5 دقیقه 22 نفر را می‌گذاشتند داخل زمین. من هم رفتم توی زمین. یک توپ افتاد زیر پایم. دو نفر را دریبل زدم و همان توپ را کردم توی گل. از زمین که بیرون آمدیم دست من را گرفتند و گفتند فردا مدارکت را بیاور. این‌طوری بود. الان بازیکن اصلاً نمی‌داند باید کجا برود. خیلی‌ها در خیابان به من می‌گویند کجا بروم اما می‌گویم نمی‌دانم. یک روز در همان جشن بانک ملی من از مدیران انتقاد کردم که چرا این‌طوری شد.

* حالا با توجه به این چیزها چقدر نگران آینده فوتبال ایران هستید؟

باید نگران شد. دیگر با توجه به این چیزها باید خیلی نگران شد. الان کره جنوبی، ژاپن و استرالیا که اصلاً خودشان را از آسیا کنده‌اند. همین چین هم یک‌ مقدار بهتر عمل می‌کردند الان فوتبال آسیا در قبضه‌شان بود. شرقی‌ها که دارند خودشان را از آسیا جدا می‌کنند. از این‌طرف هم تیم‌ملی قطر میزبانی جام‌جهانی‌ را گرفته. این یعنی چی؟ خیلی معنا دارد. کشوری با این جمعیت میزبانی می‌گیرد؟ این یعنی آنها دارند کار می‌کنند. با یک صدم جمعیت ما دارند این کارها را می‌کنند.

* می شود گفت اگر الان از خواب بیدار نشویم...

من که بارها گفته‌ام. ما هنوز هم از خواب بیدار نشده‌ایم. اگر بیدار نشویم فوتبال را خواهیم داشت اما بر می‌گردیم به قبل از 96 که در سید سوم آسیا بودیم. ما در سبد سوم بودیم که بعد در 96 فوتبال ما تکان خورد و بعد رفتیم جام‌جهانی. اگر الان حواسمان نباشید دوباره می‌رویم در سبد سوم مسابقات. الان دارد آن زنگ خطر به صدا درمی‌‌آید. ما یک در میان به جام‌جهانی‌ رفتیم. اگر این دوره نرویم خیلی عقب‌تر می‌افتیم.

* این مسئله به حضور مدیران سیاسی هم مربوط می‌شود؟

فوتبال یک کار گروهی است؛ یعنی تیم بیرونی هم باید ورزشی باشد. اگر کسی هست که واقعاً فوتبال بازی نکرده اینقدر آدم قوی کنارش هست که موفق ‌‌می‌شود.

مثلاً وقتی آلمان می‌خواهد وارد هر تورنمنتی شود همه می‌گوید آلمان که اوت است، اما می‌بینید می‌رود بین 4تیم اول قرار می‌گیرد، در اروپا و جام‌جهانی‌ که این‌طور بوده. چون برنامه دارند. نظم دارند. 10 تا لیگ را برنامه‌ریزی می‌کنند. بابا یک تیم ایرانی در زمین‌‌های خاکی آلمان بازی می‌کردند می‌دانستند 6 ماه دیگر کجا بازی دارند، همچنین داور و ساعت بازی را هم می‌دانستند.

* کمی درباره تیم‌ملی حرف بزنیم. از کروش ایراد می‌گیرند که چرا تیم‌ملی بد بازی می‌کند. بعد که بحث کمی جدی‌تر شد همه متوجه شدند او مهره‌های شاخصی ندارد، مهره‌ای که فوتبال را اصولی بازی کند. شما برداشت‌‌تان از این موضوع چیست؟

ما بازیکن داریم. استعداد داریم اما مهم این است که چطور از آنها بازی بگیریم. اگر مربی آورده‌ایم که می‌خواهیم ما را ببرد جام‌جهانی‌ باید به او وقت بدهیم.

* انتقاد این بود که برنامه تاکتیکی هم نداشتیم.

ببینید این تصمیمی است که گرفته شده و به نظر من تصمیم درستی هم بوده است. باید روی آن پافشاری کرد. کاری که ما با ایویچ خدا بیامرز کردیم نباید با کروش بکنیم. او برنامه دارد. بستر لازم را فراهم کنیم. اگر بازی‌های دوستانه لغو شد، لیگ را درست برگزار کنیم و هر وقت همه برنامه‌ها درست پیش رفت آنوقت باید بیاییم و از کروش نتیجه بخواهیم.

* می‌دانید بحث ما چیست؛ بحث این است که ما می‌گوییم استعداد داریم اما الان علی کریمی ستاره تیم‌ملی است. از خدایمان است فرهاد مجیدی هم به تیم‌ملی برگردد.

اینکه می‌گویید پر از استعداد قبول نیست. وقتی هنوز مجیدی گل می‌زند و کریمی بهتر است. وقتی کریمی پا به توپ می‌شود یک چیز خدادادی است. نمی‌توانی بگویی الان کس دیگری هم کارهای او را انجام می‌دهد یا وقتی فرهاد مجیدی این‌طور گل می‌زند، نمی‌توانی بگویی یکی دیگر هم الان این‌طور گل می‌زند. اینها یک چیز خدادادی است ولی اینکه بازیکنی بیاید در لیگ ما و یکدفعه یک چیزی از خودش نشان بدهد، هنوز دیده نشده. تازه الان اولش هستیم، امیدوارم تا آخرش...

* مشکل اساسی ما این است که سن بازیکنان خیلی بالارفته به ویژه در خط دفاعی و تا جام‌جهانی‌ 2014 هم این نگرانی افزایش می‌یابد.

این برمی‌گردد به برنامه‌هایی که کروش دارد و می‌خواهد تیمش را چطور به مسابقات ببرد. سن و سال بازیکن اصلاً مهم نیست. مثلاً روژه میلا 38 ساله در جام 98 از همه جوان‌ها بهتر نبود؟ من نمی‌گویم تیم بالای 34 سال باشد بلکه معتقدم باید از بازیکنان جوان هم استفاده کرد. مگر ایتالیا با بازیکنان بالای 30 سال قهرمان دنیا نشد؟ به نظر من این دغدغه بزرگی نیست. تیم از نظر بدنی شرایط خوبی داشته باشد، نگران این چیزها نباید بود.

همه در جریان تیم امید مقصرند

* اتفاقی که برای تیم امید افتاد برای تو باور کردنی بود؟

این چیزها مختص فوتبال ایران است. در آلمان یک چنین چیزی را تجربه نکردیم. اصلاً نبوده تیمی که به علت دواخطاره بودن بازیکنی حذف شود. در آلمان چنین چیزی بگویی، باور نمی‌کنند. نمی‌فهمند اصلاً. نمی‌توانند هضمش کنند.

* چه کسی را مقصر می‌دانی؟

بازی را ندیدم. نتیجه را دنبال می‌کردم. اول ناراحت بودم که چرا تیم آنجا یک بر صفر بده اینجا دو گل خورده است. بعد که شب آمدم اخبار را دیدم، فهمیدم این اتفاقات افتاده. واقعاً یک نسل ما سوخت. همیشه تیم‌های المپیک ما سردرگم بوده‌اند؛ این هم یکی از آنها.

* تیم مایلی‌کهن بهترین تیم تاریخ بود؟

تیم‌های المپیک ما همه خوب بودند منتها برنامه‌ریزی ما

بد بود. تازه یک‌ماه مانده به المپیک یادمان می‌افتد تیم‌داریم. الان تیم جمع شده تا برسیم به المپیک بعدی. ژاپن اگر حذف شود از امروز شروع می‌کند. الان تیم المپیک ما حذف شده، برای المپیک بعدی چه برنامه‌ای داریم؟ شما جواب بدهید.

* هیچی.

همین هست دیگر.

* مقصر چه کسی بوده؟

(خنده) چی بگویم؟ همه مقصر بودند. ما در دو مرحله، دو مربی عوض کردیم. این اصلاً خوب نیست. اول افاضلی و بعد منصوریان. این تغییر و تحولات نشان می‌دهد تیم اصلاً نمی‌خواهد برود المپیک. واقعاً همه در این میان نقش دارند

*در آلمان تیم جمع کن وجود دارد؟

تیم جمع کن؟

*مثل افاضلی برای تیم امید.

(خنده) آلمان را اصلاً شما با هیچ جای دنیا مقایسه نکنید.

هاشمیان می‌تواند مربی لیگ‌برتر باشد

* درباره نسل 98 همیشه بحثی بوده که قرار است بیایند مربیان خیلی‌خیلی پوسیده را کنار بگذارند و نسل را تغییر دهند. شما فکر می‌کنید چقدر موفق بوده‌اند؟

همیشه فوتبال دنیا چنین چیزی دارد. در آلمان مربیانی هستند مثل یوپ هاینکس سرمربی الان بایرن. او 30 سال است که کار می‌کند و تجربه دارد. پارسال لورکوزن بود. الان چند سال است سرمربی است، هنوز هم هست و هنوز هم قهرمان می‌شود. نمی‌شود گفت او پوسیده است. ولی گاهی یک نسلی از مربیان می‌‌آیند که یک‌باره همه چیز را عوض می‌کنند مثل سرمربی دورتموند. نمی‌دانید این تیم سال قبل چه فوتبالی ارایه می‌داد. جریان روانی که او به تیم وارد می‌کند، تأثیر می‌گذارد. میانگین سنی تیم او هم 21 سال است. من فکر کردم امسال تیم او بد شروع می‌کند اما هامبورگ را له کرد. بازیکن 18 ساله هم در ترکیب دارد که بهترین بازیکن آلمان است. او را از ماینتس می‌شناسم. 33 ساله است. انرژی مثبت به تیم وارد می‌کند. در فوتبال ما هم هست. یکی مثل دایی سه جام گرفته.

* البته ما آنها را می‌سوزانیم.

خب اینها هم هست. متأسفانه گاهی تصمیم اشتباه گرفته می‌شود. همین مربی که مثال زدم، از پائین شروع کرده. از آماتور. بعد هم سیستم مربیگری در آلمان فرق می‌کند. باید 10 ماه بروی مدرسه، نوع تغذیه را یاد بگیری و... بعد مدرکت را دریافت کنی.

* هاشمیان گفته بود با همین مدرکی که دارد می‌تواند الان در لیگ‌برتر سرمربی باشد.

اصلاً با مدرکش نه، باتجربه‌ای که دارد. 11 سال با مربیان مختلف کار کرده. بدنسازی‌‌های مختلف دیده و خیلی وارد است. تاکتیک‌ها را دیده و همین الان می‌تواند سرمربی شود ولی الان نباید از جاهای بالا شروع کند. باید برود از پایه شروع کند. شما همه چیز را دیده‌ای اما فوت و فن مربیگری را باید یاد بگیری.

* ولی وقتی به یک مربی جوان پیشنهاد سرمربیگری تیم‌ملی را می‌دهند معلوم است که نمی‌تواند آن را ردکند.

خب دیگر، اشخاص مختارند هر تصمیمی بگیرند. یکی می‌‌آید سرمربی می‌شود و موفق هم می‌شود.

* اما اینجا نشده.

حالا ما مربی جوان اصلاً در فوتبال کشور نداشتیم. الان چند سالی است که مد شده.

هم قهرمان 100 متر بودم و هم 10 هزار متر

*زومدیک گفته بود کاش کیا اکسیر جوانی می‌خورد و برمی‌گشت به گذشته. جوان می‌شد و برای ما بازی می‌کرد.

اکسیر جوانی؟ بالاخره وقتی او من را دید، در اوج آمادگی در هامبورگ بودم. نمی‌دانم، کاش اکسیر جوانی بود و می‌خوردم و جوان می‌شدم. بالاخره باید قبول کنم سنم بالارفته. من با 21 سالگی‌ام خیلی فرق می‌کنم. این طبیعی است. اگر این اکسیر هم بود شک نکنید خیلی‌ها پیدا کرده بودند آن را.

* ولی شما هنوز خوب می‌دوید.

خب تغذیه و خواب و نوع زندگی خیلی مهم است. من یادم می‌‌آید جلوی لوتهار ماتئوس 37 ساله بازی کردم از همه بازیکنان هامبورگ بهتر بود. از پشت محوطه خودشان توپ را برد و در محوطه جریمه ما پنالتی گرفت. به‌هر‌حال بازیکن برای حضور در دنیای حرفه‌ای باید خیلی چیزها را کنار بگذارد. هر غذایی را نخورد. هر جایی هم نرود و هر کاری را هم نکند.

* الان که در ایران بازیکنان هر غذایی می‌خواهند می‌خورند و تا هر ساعتی هم می‌خواهند بیدارند.

من یک چیزهایی را مطالعه می‌کنم. چند وقت پیش مصاحبه زی روبرتو را می‌خواندم که الان فکر کنم 37 ساله است. سال قبل عین فرفره در هامبورگ بازی می‌کرد. بدنش را نگاه می‌کردی وحشت می‌کردی از بس که عضله داشت. در مصاحبه گفته بود من روی غذا و خواب خیلی تأکید دارم. می‌گفت من خیلی می‌خوابم. می‌گفت هر وقت فرصت کنم بعد از تمرین می‌خوابم. می‌گفت تمرین را خیلی جدی می‌گیرم.

* یک بازیکن بوندس‌لیگا گفته بود من 10 شب را ندیده‌ام اما مظلومی گفته بود بازیکنان ما 12 ظهر را ندیده‌اند.

(خنده)البته آن بازیکن هم خیلی اغراق کرده. من خودم در بوندس‌لیگا بازی کرده‌ام و دیده‌ام. ولی خیلی چیزها را رعایت می‌کنند. اگر هم رعایت نکنند، کنترل می‌شوند. یک مثال بزنم. بعد از یک روز تعطیلی تا ما وارد باشگاه می‌شدیم باید می‌رفتیم روی وزنه که آن یک روز تعطیلی تغذیه‌مان چطور بوده. اگر تغییر می‌کردی، جریمه‌ات می‌کردند. هر 100 گرم جریمه داشت. درصد چربی تو اگر 8 بود، باید تا آخر فصل همین می‌ماند. می‌گرفتند و اگر 12‌شوی بازیکن 70 دقیقه‌ای هستی.

* البته اینجا کنترل اصلاً معنا و مفهومی ندارد.

پس فکر می‌کنید تفاوت چیست؟ به‌خاطر همین است بازیکنان در بوندس‌لیگا معمولاً 11 کیلومتر می‌دوند در هر بازی. هر بازی آمار ما می‌آمد که کی چقدر دویده، خط هافبک ما همیشه بین 11 تا 12 کیلومتر می‌دوید. یک بازیکن داشتیم همیشه بالای 12 کیلومتر می‌دوید. من خودم همیشه بین 11 تا 12 کیلومتر بودم. به‌خاطر همین خیلی خوب کنترل می‌کردند.

* الان 100 متری را چقدر می‌دوی؟

رکورد نگرفتم اما یک چیز جالبی که بدن من داشت این بود که هم در 100 متر اول می‌شدم و هم در 10 هزار متر. یک مربی داشتیم که می‌گفت که همچین چیزی غیرممکن است. بدنی نداریم که هم در استقامتی اول باشد و هم در سرعتی. من قبل از اینکه بیایم فوتبال در مسابقات دو و میدانی هم زیاد شرکت می‌کردم. در دوهای صحرانوردی شرکت می‌کردم و اول می‌شدم. این استعدادی بود که خدا به من داده بود.

از دست اوزیل ناراحتم

*درباره مسعوت اوزیل هم حرف بزنیم...

از دست اوزیل ناراحتم که خیلی بد از مدیر برنامه من آقای فاضلی جدا شد. یک روز صبح بیدار شد و گفت پدرم همه کارهایم را می‌کند.

* شما باعث شدید او به تیم‌ملی آلمان برود؟

اولین بار که با او برخورد داشتم بازی با شالکه بود که 10دقیقه بازی کرد. تازه زمانی بود که با فاضلی آشنا شده بود. از او و من تست دوپینگ گرفتند. همانجا با هم حرف زدیم و به من گفت با فاضلی کار می‌کند. از آنجا فاضلی او را برد رئال‌مادرید. در تصمیمات خیلی به او کمک کرد. فاضلی خیلی جنگید و تحت فشار بود تا او را برد برمن و بعد برد رئال. به نظر من بی‌معرفتی بود کار او.

* تصمیمی که گرفت باعثش شما بودید؟

ببینید ترک‌ها به ملیت‌شان خیلی اهمیت می‌دهند و دوست دارند برای تیم‌ملی کشورشان بازی کنند. باشتورک رفت یا برداران آلتینتوپ. منتهی آلمان‌ها با دید غریبه به این بازیکنان نگاه می‌کنند. آنها بعد از مصدومیت باشتورک به‌طور کامل او را کنار گذاشتند که این رفتار خوبی نبود. بعد از این جریان شنیدم که پدر اوزیل گفته بود ما ترکیم و مسعوت باید در تیم‌ملی این کشور بازی کند منتهی من به فاضلی و خود اوزیل گفتم اصلاً این تصمیم درستی نیست. ببین با باشتورک چکار کردند که بعد اوزیل تصمیم گرفت برای آلمان بازی کند و دیدید که چقدر هم موفق بود. او واقعاً بازیکن خیلی خوبی است و پا به توپش فوق‌العاده است. در سرعت بالا کسی نمی‌تواند توپ را از زیر پایش بگیرد. حیف بود برای آلمان بازی نکند. گفتم او در تیم‌ملی آلمان ستاره می‌شود.

* البته بحثی هم درباره خود شما بود و می‌گفتند شما هم مواظب ساق خودتان هستید.

مواظب ساق بودن یعنی چی؟ در کشورهای آسیا همه 13 استوک پوشیده‌اند ولی ما در آلمان و در تمرین 6 استوک می‌پوشیدیم. پس این یعنی چه که ما مواظب ساق‌مان بودیم؟ در آلمان فقط یک جوراب پای خود می‌کردیم و همه هم جدی بازی می‌کردند. من یادم می‌‌آید یک بار گلری پای وحید را در تمرین جوری زده بود که زانوی او از دو طرف سوراخ شده بود. از او بپرسید. انگار پای او را پیچ کرده‌اند از دو طرف. چطور ما آنجا مواظب ساق نبودیم با آن استوک‌‌های کف فلزی. بعد در تمرین تیم‌ملی با استوک‌‌های پلاستیکی و قلم بندهایی که سفت به پا می‌بستیم. یک بار من این بحث را درباره جواد نکونام هم خواندم. ولی وقتی بازیکن برای تیم‌ملی می‌‌آید دوست دارد خوب بازی کند. این بحث‌ها وقتی پیش می‌‌آید که تیم می‌بازد و دنبال یک خبری چیزی می‌گردند.

پرسپولیس

*بازگشت به پرسپولیس‌؛ شما درباره‌‌اش گفته بودید با این شرایط دیگر نمی‌شود.

بله، گفتم با توجه به شرایطی که دیدمم نمی‌توانم برگردم.

* چه شرایطی؟ شاید فصل بعد همه چیز عوض شد.

خب شاید من هم سال بعد نظرم عوض شد.

* بعد از مدت‌ها شما را عصبانی دیدیم سر این جریان. بدجور علیه استیلی حرف زدید.

من دوست داشتم همیشه ارتباط خوبی باشد و رو‌راست باشیم. وقتی این مسائل نبود، من این‌طوری حرف زدم.

تحت فشار بودید ظاهراً.

من بعد از کنفرانس داماش حرف‌هایم را زدم و همه چیز عادی بود. بعد از این مصاحبه یک لپ‌تاپی آوردند و من دیدم گفته‌اند به مهدی گفته بودیم دو سه روز صبر کند. این را که دیدم به هم ریختم و عصبی شدم.

* یک دهه در فوتبال آلمان بودید و صداقت دیدید اما الان به فوتبالی آمده‌‌اید که صداقت در آن وجود ندارد.

یک روز توماس دال روبه‌روی من نشست و گفت باید از هامبورگ بروی. در ارنج من جایی نداری. صداقت یعنی این. آن‌موقع من تکلیفم را می‌دانستم. گفتم نه می‌مانم و جنگم. او هم دست داد و گفت اگر خوب بودی بازی می‌کنی. آخرش هم بازی ‌کردم و بهترین دفاع راست بوندس‌لیگا ‌شدم. اما اینجا آن‌طور نیست. من را نمی‌خواهی رک و راست بیا و بگو نمی‌خواهمت، دیگر این حرف‌ها چیست؟ من از این مسئله ناراحت شدم و از کوره دررفتم.

در حاشیه ...

* اگر دیدگاه شما لیگ‌برتر باشد می‌توانی تا صبح بیدار باشی و همان روز بروی بازی کنی اما اگر دیدگاهت اروپا باشد، باید به‌طور کلی تغییر فکر دهی.

* با اسماعیل هلالی دعوا نکردم. بعضی وقت‌ها آدم از کوره در می‌رود. من اسماعیل را خیلی دوست دارم. رفتم سر تمرین پرسپولیس او را دیدم. الان هم خیلی دوستیم.

* در استیل‌آذین تجربیات زیادی کسب کردم. با خیلی چیزها آشنا شدم.

* درباره استیل‌آذین نکته مهم این بود که شما نباید همیشه یک‌سری بازیکن که در یک سطح هستند جمع کنی. باید شرایط به گونه‌ای باشد که جنس جور باشد.

* تجربه بد من در استیل‌آذین این بود که یک‌سری مسائل دیدم که در فوتبال اروپا ندیده بودم. خیلی چیزها دیدم که در اروپا اصلاً رسم نیست. باز با این حال همیشه گفته‌ام و از هدایتی تشکر کرده‌ام که در فوتبال حرفه‌ای دوست داشت سرمایه‌گذاری کند. هر وقت دیدم او را شرمنده بودم که این تیم را به‌دست یک فرستادیم.

* من و علی دایی همیشه با هم رابطه خوبی داشته‌ایم. هیچ‌وقت نه علیه هم حرف زده‌ایم و نه مشکلی داشته‌ایم؛ حالا یک دوره او من را دعوت نکرد که حق سرمربی تیم‌ملی بود. الان هر جا همدیگر را می‌بینیم رفیق‌‌های خوبی برای هم هستیم. کسی‌که برای فوتبال ما زحمت کشیده. ما الان که برمی‌گردیم و تیم‌ملی را می‌بینیم، خلأ دایی را آن جلو می‌بینیم. آن‌موقع توپ را می‌دادیم جلو یک کاری می‌کرد. می‌جنگید یا حداقل یک سری می‌زد. نمی‌توانست هم کاری کند، دفاع را می‌زد. همیشه با تعصب بازی می‌کرد.

* در آلمان کسی هست که همیشه ادای بکن باوئر را درمی‌آورد. در جشن بزرگ هامبورگ یکی آمد ادای او را درمی‌آورد. بکن باوئر اصلاً ناراحت نشد. او حتی در تلویزیون هم این کار را می‌کرد.

* بالاخره یکی هست که دوست ندارد ادای او را در بیاورند. شاید آن آقا از بکن باوئر اجازه گرفته. در کل حرکت قشنگی نیست و اصلاً آن را نمی‌پسندم.

منبع : خبرآنلاین
به این خبر امتیاز بدهید :
برچسب های خبر:
هیچ نظری برای این خبر ثبت نشده است! اولین نفری باشید که نظری را ارسال می کند!
Captcha




watchOS 11 با قابلیت‌های سلامتی و ورزشی جدید معرفی شد image watchOS 11 با قابلیت‌های سلامتی و ورزشی جدید معرفی شد 1403/03/22

تغییرات مختلفی ازجمله در زمینه قابلیت‌های سلامتی در watchOS 11 پیاده‌سازی شده است.

امتیاز:
تعداد بازدید: 148

وقتی ورزش می‌کنیم، زمان کندتر از واقعیت می‌گذرد image وقتی ورزش می‌کنیم، زمان کندتر از واقعیت می‌گذرد 1403/02/29

ساعت‌ها به روال همیشگی، مشغول انجام وظیفه‌ی خودشان هستند. اما مطالعه‌ی جدیدی می‌گوید وقتی ورزش می‌کنیم، زمان در تصورات ما کمی از ساعت واقعی جلوتر است.

امتیاز:
تعداد بازدید: 192

واکنش تند کاربران ایرانی به تبلیغ صرافی بایننس با تصویر مهدی طارمی  image واکنش تند کاربران ایرانی به تبلیغ صرافی بایننس با تصویر مهدی طارمی 1400/08/15

چند ماه پیش بود که صرافی رمزارز بایننس از اجباری شدن احراز هویت برای کاربران خبر داد که به موجب آن، کاربران ایرانی در استفاده از آن با مشکل مواجه شدند. اما کار به همینجا ختم نشد و...

امتیاز:
تعداد بازدید: 1384

پلتفرم هوشمند جستجوی مربی ورزشی در ایران راه‌اندازی شد image پلتفرم هوشمند جستجوی مربی ورزشی در ایران راه‌اندازی شد 1400/02/12

اولین بستر هوشمند جستجوی مربی ورزشی در ایران با امکان جست‌وجو روی نقشه راه‌اندازی شد.

امتیاز:
تعداد بازدید: 973

سامسونگ بزرگترین نمایشگر LED دنیای ورزش را در استادیوم «SoFi» نصب کرد image سامسونگ بزرگترین نمایشگر LED دنیای ورزش را در استادیوم «SoFi» نصب کرد 1399/06/26

سامسونگ رویکردهای جاه طلبانه‌ای را دنبال می‌کند و اینک در حوزه فناوری نمایشگر LED، توانسته اقتدار خود را در قلب استادیوم «SoFi» به نمایش بگذارد.

امتیاز:
تعداد بازدید: 2853

بایدها و نبایدهای ورزش با ماسک؛ به چه نکاتی توجه کنیم؟ image بایدها و نبایدهای ورزش با ماسک؛ به چه نکاتی توجه کنیم؟ 1399/02/10

شاید کمتر کسی تصور می‌کرد ویروس کرونا تا این اندازه زندگی روزانه ما را دستخوش تغییر کند. هم اکنون تعدادی از کشورها در حال لغو قرنطینه هستند و مردم به خیابان‌ها بازمی‌گردند، اما همچنان ماسک به صورت دارند.

امتیاز:
تعداد بازدید: 3154

اسپانسر جدید تیم‌ملی ایران مشخص شد  image اسپانسر جدید تیم‌ملی ایران مشخص شد 1398/09/25

یکی از بزرگترین شرکت‌های تجاری ایران که در واقع هلدینگی بسیار بزرگ به حساب می‌آید، با فدراسیون فوتبال به توافق رسید و از این پس اسپانسر تیم‌ملی ایران خواهد بود.

امتیاز:
تعداد بازدید: 3351

ورزش‌هایی که بیشترین تاثیر را در کاهش وزن دارند  image ورزش‌هایی که بیشترین تاثیر را در کاهش وزن دارند 1398/06/11

انواع ورزش‌ها دارای فوایدی برای سلامتی هستند، اما به‌گفته‌ی دانشمندان، تأثیر ورزش‌های مختلف در کاهش وزن متفاوت است.

امتیاز:
تعداد بازدید: 3562

فاجعه‌ای که مهدی مهدوی‌کیا افشا کرد image فاجعه‌ای که مهدی مهدوی‌کیا افشا کرد 1398/04/18

ملی‌پوش سابق فوتبال ایران که این روزها با آکادمی کیا مشغول استعدادیابی است، خاطرات عجیبی از آکادمی‌اش دارد.

امتیاز:
تعداد بازدید: 3302