سید ابراهیم تهامی پس از جام جهانی 98 که فرصت حضور در آن را پیدا نکرد، دیگر ردپای خاصی از خود در فوتبال ایران بر جای نگذاشت. تنها فقط چند تجربه کوتاه مدت و نه چندان موفق در عرصه مربیگری به عنوان کمک مربی را پشت سرگذاشت. مهاجم ملیپوش خوزستانی کشورمان، فوتبال خود را در تیمهای جنوبی به ویژه استقلال اهواز سپری کرد. او در سال 75 به همراه سیروس نعمتینژاد به عنوان یار کمکی استقلال را در آسیا همراهی کرد. پاس گل دوم به استرالیا و صعود ایران به جامجهانی یکی از ماندگارترین خاطرات مربوط به تهامی است.
* میخواهیم اول از یکه تازی که در مبلورن داشتی شروع کنیم؟ کمی از آن زمان بگو؟
آنجا اتفاقات زیادی افتاد ، قبل از بازی همه نگران این دیدار بودند. آن بازی استرس خاص خودش را داشت ولی من به بازی خودم خیلی خوشبین بودم ، در تمرینات به بچه ها گفته بودم اگر من بازی کنم تیم را به جام جهانی می برم، به خواست خدا بازی کردم و توانستم در راهیابی به جام جهانی به نوعی سهیم باشم.
*ابراهیم تهامی چگونه وارد عرصه فوتبال شد؟
من ابتدا کشتی گیر بودم و مثل همه بچه های خوزستان علاقه عجیبی به فوتبال داشتم. به همین علت بیشتر در زمین های خاکی شیرخورشید و گیسی آبادان با تیم افسر که تیم دوم تاج آبادان بود بازی میکردم.
*درس و مدرسه را چه کار کردی؟
من در تحصیل زیاد موفق نبودم ، درس خواندن ما مصادف شد با دفاع مقدس و جنگ، آن زمان مجبور به ترک آبادان شدیم و به شیراز رفتیم. با مشکلاتی که در شیراز بوجود آمد نتوانستم درسم را ادامه بدهم.
*در شیراز هم بازی میکردید؟
بله، در تیم های صنعت نفت و شهید جهان آرا در شیراز بازی میکردم.
*توضیح دهید که فوتبال را از کی بصورت رسمی شروع کردید و چطوری به استقلال اهواز رسیدید؟
ابتدا از جوانان صنعت نفت آبادان شروع کردم، در همان زمان مورد توجه تیم جهان آرا قرار گرفتم و راهی این تیم شدم که این تیم تشکیل شده از بچه های آبادان و خرمشهر بود. بعد از اینکه تیمهای شیرازی و خوزستانی به مشکل خوردند من به دعوت از باشگاه صنعت نفت که در مسابقات استانی خوزستان شرکت داشت به این تیم رفتم. در آن زمان توسط مرحوم دوستانی مربی استقلال اهواز که بچه آبادان بود به تیم استقلال اهواز دعوت شدم که به دلیل مشکلات مالی، باشگاه استقلال اهواز قبول کرد که هم مشکل مالی بنده را برطرف نماید و هم ماهیانه حقوق بگیرم. من هم راهی این تیم اهوازی شدم.
*اولین حقوقی که گرفتی چقدر بود؟
اولین حقوقم را از صنعت نفت گرفتم، ماهیانه 11 هزار تومان بود.
*همیشه مهاجم بودید؟
همیشه مهاجم بودم و سال 80 که سال آخر در استقلال اهواز بودم آقای کریمی از من بهعنوان هافبک جلو استفاده میکرد اما خیلی دوست داشتم مهاجم باشم.
*خیلی زود دراستقلال اهواز رو آمدی و چهره شدی؟
اول اینکه استقلال قطب فوتبال خوزستان بود و هواداران زیادی داشت و من که از صنعت نفت آمده بودم خیلی برایم مهم بود که در این تیم شاخص بشوم و تمام سعی خودم را کردم و بنظرم موفق بودم.
*این موفقیت را چگونه بدست آوردی؟
من زیاد تمرین می کردم و بسیار هم از خودم مراقبت میکردم. حدودا یک ساعت در شن هم تمرین انفرادی میکردم.
*خیلی هم به پیراهن تیمتان تعصب داشتید. ولی الان اینطوری نیست.
این وصیت را کردم که مرا با کفن آبی خاک کنید. خیلی استقلال و رنگ آبی را دوست دارم.
*مجاهد خذیراوی گفته بود در تعصب کسی به پای ابراهیم تهامی نمی رسد حتی در خانه اش نمی توانی یک چیز قرمز پیدا کنی؟
ایشان لطف دارند ، درست میگوید من تمام زندگی ام آبی بود ، آبی آبی.
*الان که قرمز پوشیدید!؟
الان نزدیک به دو سال هست به خاطر اینکه بچه هایم بزرگ شده اند و اینکه شادابی لازمه زندگی هست خیلی کم قرمز را هم به زندگی ام اضافه کردم.
*الان هم همان تعصب را داری؟
بله، من هنوز همان تعصب به آبی و استقلال را دارم این درحالی است که به تیم شهرم آبادان افتخار میکنم. از بازی این تیم لذت می برم و دوستش دارم ولی به دلیل علاقه عجیب من به استقلال و آبی، هنوز به این تیم تعصب دارم.
*چرا استقلال اهواز به این حال و روز افتاده؟
متاسفانه با ورود آقای شفیع زاده و آوردن بازیکنان غیر بومی با مبالغ بالا که حتی منجر به درگیری شدید بین من و ایشان شد، استقلال اهواز زیاد نمی توانست موفق باشد. حرف من با آقای شفیع زاده این بود؛ شما که هزینه های هنگفت میکنید سعی کنید بازیکنانی با کیفیت بالاتر به فوتبال خوزستان بیاورید یا اینکه این هزینه ها را صرف تیم های پایه کنید که همیشه موفق هستند. اما متاسفانه توجهی نکردند و فوتبال استقلال از بودن آقای شفیع زاده ضربه خورد و در حال حاضر استقلال اهواز همانند شاهین اهواز شد.
*فوتبال خوزستان چرا الان اینطوری شده؟
توجه داشته باشید که تا ده سال قبل بهترین های فوتبال ما خوزستانی ها بودند، اما با وجود آقای شفیع زاده فوتبال خوزستان اینگونه شد و یکی از دلایلش ایشان است، ببینید فوتبالیست های خوزستانی انگیزه ندارند ، الان مربی های زمین های خاکی خوزستان کجا هستند. در ضمن دارند تمام زمین های فوتبال ما را خراب میکنند.
*شفیع زاده؟ چرا؟
بله چون بازیکنانی غیر بومی به فوتبال خوزستان تزریق کرد، بازیکنان نه چندان خوب به فوتبال خوزستان آورد، به بازیکنان خوزستانی بی توجهی کرد، به پایه ها اهمیت نمی داد و این موارد باعث نابودی فوتبال خوزستان شد، آقای شفیع زاده همیشه توی حاشیه بود و دوست داشت به گونه ای همیشه مطرح باشد. خلاصه به هر نوعی ایشان دوست داشت معروف شود. شما باور کنید صددرصد فوتبال خوزستان را شفیع زاده نابود کرد.
*چرا فوتبال خوزستان توی این چند سال موفق نبود؟
اول اینکه فوتبال مسجدسلیمان که یکی قطب های خوزستان بود نتوانست ادامه بدهد و بعد اینکه فوتبال آبادان در زمان جنگ تخریب شد و راهی دیار دیگری شدند و سپس فوتبال به اهواز رسید و عواملی که در جواب سوال قبلی تان گفتم باعث شد فوتبال خوزستان نابود شود. یک نتیجه دیگر هم می توان گرفت آنهم عدم استفاده از نیروهای بومی و آوردن بازیکن از جاهای دیگر است.
* چرا از تجربیات امثال شما در فوتبال خوزستان استفاده نمیشود؟
این موضوع برمی گردد به مدیریت و حضور دلال ها که با مدیران رابطه خوبی دارند. شما توجه داشته باشید که مربیان ما همه حول یک محور میچرخند و بصورت چرخشی صاحب تیم می شوند.
*شما تصور نمیکنید بخاطر این صراحت کلامتان جایی در فوتبال ندارید؟
من شاید در دورانی که فوتبال بازی میکردم کمی اشتباه داشتم اما در دوران مربیگری دیگر آن اشتباه هات را تکرار نمی کنم و سعی دارم رابطه خوبی با دیگران برقرار کنم.
*در کویت هم بازی میکردی ؟ چگونه به کویت رفتی؟
از طریق کسی به اسم ابراهیم درویش که مقیم آنجا بود و شناخت کافی از من داشت به تیم نادی الساحل معرفی شدم ، با شهرام عطار راهی آنجا شدیم ، مربی یوگسلاوی تبار آن تیم بعد از دیدن بازیهای ما در دو مسابقه دوستانه که انجام دادیم، من را انتخاب کرد اما نظر مثبتی روی عطار نداشت.
*در چه تیمی بازی میکردی؟
من در تیم نادی الساحل کویت بازی کردم. حدود یک سال در این تیم بودم و در انتها مدیران این تیم رفتار خوبی با من نداشتند.
*حقت در این فوتبال خورده شده؟
همیشه حقم را خوردند. من تنها بازیکنی هستم که 10 سال عضو تیم ملی بود و تنها یک بازی ملی فیکس بازی کرد و آنهم بازی با کره شمالی، که پاس گل تیم را خودم دادم. یک بار هم در رفتن به جام جهانی حقم خورده شد.
*شما الگوی خیلی از جوانان بودید خصوصا خوزستانی ها.
ببینید در خوزستان دید همه مردم فوتبالی است، همه به این ورزش گرایش دارند و من چون هم در صنعت نفت بازی کردم و هم در استقلال اهواز و تعصب عجیبی به فوتبال خوزستان دارم مورد توجه هستم. این لطف مردم خوزستان است و من تمام تلاشم را میکنم که مردمدار خوبی باشم.
*می دانی ایمان مبعلی چگونه به جوانان استقلال اهواز آمد؟
ایمان خیلی کوچک بود. او از نوجوانان و جوانان استقلال اهواز فوتبال خودش را از اهواز شروع کرده بود، باور کنید من برای بازی تیم های پایه نمی رفتم اما برای بازی ایمان می رفتم . بر اثر بی توجهی آقای هیبدی به فولاد رفت.
*چه اتفاقی افتاد که به استقلال تهران رفتید؟
من به عنوان یار کمکی رفتم. در صورتی که خیلی از تیمها از جمله پرسپولیس و ذوب آهن خواهان من بودند اما برای من استقلال چیزی دیگری بود و ارادت خاصی به منصور پورحیدری داشتم. به همراه سیروس نعمتی نژاد به این تیم رفتیم و خیلی سخت بود که از جو صمیمی استقلال اهواز جدا شدیم.
*در استقلال تهران شرایط چطور بود؟
در بازی های آسیایی کمک کردیم و توانستیم جزو چهار تیم صعود کننده به مرحله پایانی باشیم و متاسفانه آقای پورحیدری را کنار زدند و خدابیامرز ناصر حجازی آمد و ایشان اعتقادی به من نداشت، توی همان دوره از مسابقات چهارم شدیم ،درحالی که قرار شد من و سیروس همان سال در استقلال بمانیم اما اینگونه نشد. سیروس ماند و من رفتم.
*جو آن زمان استقلال برای تو که از شهرستان میرفتی خوب بود؟
بازیکنان خیلی خوب پذیرای ما بودند، زمانی که من به عنوان کمکی با این تیم بودم اکبریان ذخیره شد ولی خیلی رابطه خوبی با من داشت. حتی من را هم به خانه اش دعوت کرد.
* در استقلال تهران شماره چند میپوشیدی؟
7 میپوشیدم اما همیشه در استقلال اهواز شماره دیگری داشتم.
*در اهواز که همیشه 9 می پوشیدی؟
من همیشه میگویم انسان باید نو باشد و بخاطر این نو بودن من نه می پوشیدم.
*کدام گلت برایت بیشتر خاطره انگیر بود؟
دو تا گلی که به پرسپولیس و نیما نکیسا زدم را هیچ وقت فراموش نمیکنم. حتی نیما گفته بود گلهای تهامی فوق العاده بود و دریافتش برای هر دوازهبانی مشکل است.
*مصدومیت بسیار سختی هم داشتی که ماه ها مصدوم باشی؟
با تیم ملی به بازیهای چهارجانبه هنگ کنگ رفته بودیم، بعد از 20 دقیقه بازی دچار کشیدگی عضله شدم. هرچند مصدومیت مهمی نبود اما دوست نداشتم آن مسابقات را از دست بدم.
*دوست داشتی الان کجای این فوتبال باشی؟
دوست دارم برگردم به 20 سال قبل که دوباره فوتبال بازی کنم و برای این فوتبال الگو باشم.
*در آن زمان الگوی ورزشی خاصی داشتی؟
عبدالرضا برزگری الگوی من بود.
*اگر به اول راه برمیگشتی دوباره فوتبالیست میشدی؟
اگر به اول برگردم دوباره فوتبالیست می شوم و برای فقط استقلال بازی میکنم.
*اخلاقت در فوتبال چطور بود؟
خوب نبود ، مشاور خوبی نداشتم ، خیلی زود عصبانی می شدم . درگیر هم می شدم.
*خب کم کم دوباره برگردیم به بازهای جام جهانی. اول بگو چند بازی ملی داری؟
توی ذهنم نیست که چند بازی ملی داشتم. به نظرم بالای 20 تا باشد.
*چی شد که به تیم ملی دعوت شدی؟
سال 68 با عبدالرضا برزگری انتخاب شدم. قبل آن به تیم ملی جوانان دعوت شده بودم.
*فکر میکردی مقابل استرالیا بازی کنی؟
فکر میکردم فیکس تیم ملی باشم ولی متاسفانه بخاطر درگیری که قبلا آقای مایلی کهن با من داشت و دلیل دیگر اینکه استقلالی بودم و همیشه از پرسپولیس بد میگفتم جایی در ترکیب تیم ملی نداشتم. در آن زمان خداداد جزو ذخیره های بهمن بود، در حد من نبود ولی با توجه به اینکه مایلی کهن با من خوب نبود، دنبال کسی میگشت که تکنیکی باشد و بتواند جای من را پرکند. به همین علت خداداد را دعوت کرد و خدا هم با خداداد بود و حسابی در تیم ملی گل کرد و من پاسپورتم را از آقای جهانپور و فریاد شیران گرفتم و رفتم.
*مشکلت دقیقا با مایلی کهن چه بود؟
ایشان اصلا مربی نیست، تصور کنید نحوه تمرین دادن را اصلا نمی داند! تصور نکنید که الان بخاطر خصومتی که با هم داریم اینگونه می گویم. شما تمریناتش را تماشا کنید بعد قضاوت کنید! اخلاق خوبی که داشت به جوانان بها میداد. آقای مایلی کهن من را مجبور میکرد 70 الی 80 دقیقه گرم کنم که تنها 7 یا 8 دقیقه بازی ام دهد ، من نسبت به این موضوع همیشه اعتراض داشتم.
*مانع پیشرفتت در فوتبال چه کسانی بود؟
مرحوم ناصر حجازی و مایلی کهن کسانی بودند که جلوی پیشرفتم را گرفتند، در تیم استقلال اعتقاد داشتیم میتوانم تیم را قهرمان آسیا کنیم اما حجازی این موقعیت را از من و بچه های دیگر گرفت که بعدها کلی در این مورد با هم صحبت کردیم و ایشان متقاعد شد ، در بازی های آسیایی هم می توانستیم موفق باشیم اما مایلی کهن مانع شد.
*از پاس گلت برایمان بگو؟
پاس از سوی دایی به من رسید. خداداد از جلوی پای من توپ را قاپید و دو نفر به استقبالش آمدند و توپ را زد که توپ بین این دو بازیکن گم شد، من که خواستم به توپ ضربه بزنم به طرف من حمله ور شدند و توپ افتاد جلوی پای خداداد که در آفساید بود و ایشان هم توپ را به بیرون برای کریم باقری پاس دادند و اگر گل نمی شد داور باید پنالتی میگرفت چون بر روی من خطا شده بود.
*از حاشیه های بازی با استرالیا بگو؟
ببینید بر عکس آنچه همه می گفتند، در استرالیا برخورد خوبی با ما شد. تعجب میکردم وقتی خیابانی از میزبانی استرالیاییها بد میگفت. این در حالی بود که در هتل خیلی به ما احترام میگذاشتند. اما نکته جالب اینجا بود که من در لیست فیکس ویرا بودم. متاسفانه در لیستی که از تهران ارسال شده بود من نبودم که باعث تعجب ویرا شد. در تهران بجای مربی در مورد ترکیب تصمیم میگرفتند. وقتی با تعجب به ذوالفقار نسب گفت تهامی بازیکن ثابت من است، ذوالفقار نسب گفت نه این لیست از تهران ارسال شده که تهامی در ترکیب نیست.
*فکر میکردی اینقدر تاثیر گذار باشی؟
من قبل بازی در تمرینات به بچه ها میگفتم اگر بازی کنم تیم ملی را به جام جهانی می برم و بچه ها حرفم را قبول نداشتند. در آن بازی خدا و جدم خیلی کمک کرد.
*حمید استیلی در مصاحبهای گفته بود که قبل از بازی با استرالیا تهامی میگفت ایران را به جام جهانی می برم، ولی ما میخندیدیم؟
خیلی خوش بین بودم و حس میکردم خیلی تاثیر گذار خواهم بود. بخاطر همین توی تمرینات به حمید و مهرداد میناوند می گفتم که من تیم را به جام جهانی می برم و آنها به حرف من میخندیدند و من میدانستم ویرا مرا بازی خواهد داد.
*جریان تاخیرت در خروج از زمین، هنگام تعویض چه بود؟ استیلی گفته بود تاخیر کن؟
حمید استیلی به من گفت ابراهیم بند کفشت را باز کن و دوباره ببند بگذار کمی وقت تلف شود داشتم این کار را می کردم که علی دایی گفت سید زود برو داور کارت قرمز ندهد.
*ولی کارت زرد گرفتی.
بله. داشتم اینکار را میکردم که داور رسید و کارت زرد داد.
*پاداش و هدیه هم گرفتید؟
نه، با اینکه کلی در مطبوعات و رسانه ها مصاحبه کرده بودند و قول پاداش و هدیه حتی زمین و خانه داده بودند اما ما چیزی ندیدیم. فقط به نظرم ناطق نوری دو تا سکه داده بود که نعیم سعداوی برایم آورد. دستش هم درد نکند.
چرا برای بازیهای جام جهانی دعوت نشدی؟
این چیزی بود که من سالها در موردش حرف نزدم و خیلی از رسانه ها و حتی برنامه نود دوست داشتند در این مورد صحبت کنم اما بنا به دلایلی حرفی نزدم، اگر واقعا چاپ میکنید صحبت میکنم. در غیر اینصورت شما مثل بقیه مطبوعات و رسانه ها حرفی برای گفتن ندارم.
*شما بگویید، ما با حفظ و رعایت اصول رسانه ای چاپ میکنیم.
آخرین سفرمان به هنگ کنگ بود همه چیز از آنجا شروع شد، من قربانی توطئه مهرداد میناوند و دوست هنگ کنگی اش شدم ، مهرداد مشکل اخلاقی داشت. من بی گناه وارد این ماجرا شدم و متهم به رعایت نکردن مسائل انضباطی و اخلاقی شدم. در صورتی که با اینکار مهرداد مخالف بودم و به نشانه اعتراض هتل را ترک کردم، متاسفانه دوستان حاضر در هتل اشتباه برداشت کردند، من را که بی گناه در این توطئه بودم ، متهم کردند و به حراست معرفی شدم و از لیست تیم ملی برای مسابقات جام جهانی خط خوردم در حالی که مهرداد میناوند در متن همه مسائل بود، با تیم ملی به جام جهانی رفت این برایم خیلی سنگین بود و غیر قابل هضم. خیلی سالم فوتبال بازی کردم و هیچ وقت نخواستم وارد مسائل منفی بشوم. به خاطر باند بازی آن موقع ضربه خوردم. حتی شبکه تلویریونی آمریکا میخواست در این مورد به صورت شفاف برایشان صحبت کنم ولی قبول نکردم.
*در مورد باند بازی بیشتر توضیح دهید؟
تمام تیم باند بازی بود، میناوند و شاهرودی یک باند ، عابدزاده و پیروانی یک باند ، خاکپور و حمید استیلی معروف به برادران دوقلو بودند و دایی هم باند خودش را داشت و باند من هم خدا بود.
*در فوتبال از چه چیزی ناراحت هستی؟
از اینکه حقم در این فوتبال خورده شده خیلی ناراحتم و چون یک خوزستانی بودم ، در حال حاضر هم بخاطر اینکه تمام مدارک مربگیری را دارم، اما در فوتبال خوزستان جایی ندارم این مورد من را هم آزرده خاطر کرده است.
نقش پول در فوتبال امروزی چقدر است؟
اصل مطلب من هم همین بود. اینکه می گویم کمرنگ شدن تعصب و غیرت در فوتبال امروز بخاطر پول هست دهه های قبل تعصب بود اما پول نبود ولی الان دیگر خیلی فرق میکند.
*قبول دارید پول جای تعصب را گرفته است؟
دهه های قبل از من هم تعصب واقعا جای خودش را داشت و در زمان من هم بود و به سختی نقل و انتقالی صورت میگرفت ولی الان مشکلات به گونه ای شده است که تعصب جایی ندارد و فقط پول در فوتبال دیده می شود.
*بدترین خاطره ات در فوتبال چه بود؟
سقوط استقلال اهواز بدترین خاطره زندگی ورزشی ام بود
*بهترین خاطره ات در فوتبال؟
بهترین خاطره ام شکست پرسپولیس با 4 گل بود
*در زمان شما کدام بازیکن بهتر از همه بود؟
منصوریان ، عابدزاده ، دایی، پاشازاده ، خداداد ، مهدوی کیا. در آن زمان همه خوب بودند.
*شما بعد از فوتبال رفتید دنبال زندگیتان. در آن سالها چه اتفاقاتی افتاد؟ چه کار میکردید؟
بخاطر اینکه دوست داشتم مربی شوم به دنبال کارهای مربیگری رفتم و تمام درجات و مدارک مربی گری را گرفتم و دوره ای که دنبال این قضایا بودم از فوتبال فاصله گرفتم.
*چه شد که مربی شدید؟
علاقه زیادی به مربیگری دارم، خیلی دوست داشتم بعد از فوتبالم به مربیگری رو بیاورم و فوتبال را با مربیگری ادامه دهم.
*ولی توی مربیگری زیاد موفق نبودید؟
نه اتفاقا برعکس، شما نتایجی که بدست آوردم را ببنید. من ذوب آهن ،سپاهان و فولاد را با تیم های مختلف شکست دادم.
اکثرا با تیم های دست یک و دو کار میکردید؟
من در لیگ برتر سرمربی راه آهن و استقلال اهواز بودم .
*دستیار کدام مربیان بوده اید؟
آقایان فیروز کریمی، علیپور، حاج حسن سالمی، داود مهابادی.
*در حاضر کجایید و مشغول چه کاری هستید؟
برنامه ورزشی خاصی ندارم و دنبال مشکلات شخصی خودم هستم.
*از فوتبال الان خوزستان راضی هستی؟
بنظر من فوتبال خوزستان دارد شکسته می شود و آینده خوبی ندارد همچنین مدیریت ضعیفی دارد
تغییرات مختلفی ازجمله در زمینه قابلیتهای سلامتی در watchOS 11 پیادهسازی شده است.
ساعتها به روال همیشگی، مشغول انجام وظیفهی خودشان هستند. اما مطالعهی جدیدی میگوید وقتی ورزش میکنیم، زمان در تصورات ما کمی از ساعت واقعی جلوتر است.
چند ماه پیش بود که صرافی رمزارز بایننس از اجباری شدن احراز هویت برای کاربران خبر داد که به موجب آن، کاربران ایرانی در استفاده از آن با مشکل مواجه شدند. اما کار به همینجا ختم نشد و...
اولین بستر هوشمند جستجوی مربی ورزشی در ایران با امکان جستوجو روی نقشه راهاندازی شد.
سامسونگ رویکردهای جاه طلبانهای را دنبال میکند و اینک در حوزه فناوری نمایشگر LED، توانسته اقتدار خود را در قلب استادیوم «SoFi» به نمایش بگذارد.
شاید کمتر کسی تصور میکرد ویروس کرونا تا این اندازه زندگی روزانه ما را دستخوش تغییر کند. هم اکنون تعدادی از کشورها در حال لغو قرنطینه هستند و مردم به خیابانها بازمیگردند، اما همچنان ماسک به صورت دارند.
یکی از بزرگترین شرکتهای تجاری ایران که در واقع هلدینگی بسیار بزرگ به حساب میآید، با فدراسیون فوتبال به توافق رسید و از این پس اسپانسر تیمملی ایران خواهد بود.
انواع ورزشها دارای فوایدی برای سلامتی هستند، اما بهگفتهی دانشمندان، تأثیر ورزشهای مختلف در کاهش وزن متفاوت است.
ملیپوش سابق فوتبال ایران که این روزها با آکادمی کیا مشغول استعدادیابی است، خاطرات عجیبی از آکادمیاش دارد.