محمدجعفر صافی معتقد است که خط قرمزهای کلی همیشه مشخص است و همه به آن احترام میگذارند ولی بعضی از محدودیتها به افراد بستگی دارد و میتواند خط قرمز حقیقی نباشد.
رضا رستمی - فرهاد عشوندی: پیش از آن که ضبط را روشن کنیم، تقویمها را ورق زدیم تا برسیم به سال 1373. مهمان محمد جعفر صافی بود، مدیر و موسس شبکه سوم، کسی که این شبکه را راه انداخت، در عرصه تولید برنامهها و پخش مسابقات ورزشی دست به نوآوری زد و راهی تازه را در پیش گرفت.
ضبط که روشن شد، بحث خیلی زود گل انداخت، به پشت صحنه راهاندازی برنامه 90 رفتیم، حضور مهران مدیری و برنامههای 90 شبی را در این شبکه بررسی کردیم، روی پخشزندههای مسابقات ورزشی و کارهایی که شده بود مکث کردیم و ...
صافی برخلاف دیگران نه دری را که گشوده بودیم، به سمت نقد برنامههای دوران مسئولیتش بست و نه پا را از دایره انصاف بیرون گذاشت. او که حالا مدیر فرهنگسرای نیاوران است، با ذهنی دقیق و برنامهریز پاسخگوی همه پرسشها بود و دلایلش را برای همه اتفاقاتی که بر شمردیم باز گفت.
مشروح این گفت و گو را میخوانید:
از سال 73 شروع میکنیم. سالی که اتفاق مهمی در پخش برنامههای ورزشی افتاد و شما تصمیم گرفتید شبکای درست کنید که برای جوانان باشد. چه ایدهای باعث شد شما سمت این کار بروید؟ جوانان در سال 73 شاهد تغییراتی اساسی در برنامههای صدا و سیما بودند.
آن یک تصمیم سازمانی بود که شروعش از زمان آقای محمد هاشمی کلید خورد. نظر سنجیها بیان گر این بود که نیاز هست شبکهای جدید ایجاد شود چون شبکههای یک و دو نمیتوانستند پاسخگوی نیازهای جوانان باشند. برهمین اساس برنامه ریزی شد شبکهای با این رویکرد که اوقات فراغت جوانان را تامین کند راه اندازی شود و بیشتر با برنامههای ورزشی، سریال، فیلم و برنامههای مستند همسو باشد. آن زمان من شبکه یک بودم و در قسمت تامین برنامه فعالیت میکردم. قرار شد گروههای شبکه یک هریک برنامههایی را آماده نمایند و ما هم در زمینه برنامه ریزی و تامین برنامهها اقدام کنیم. اقای حاج محمد کریم خان زحمات زیادی را برای راه اندازی این شبکه کشیدند.
ابتدا زمان خیلی محدودی داشتید و برنامههای زیادی را روی آنتن نمیفرستادید.
در واقع ما با حدود سه ساعت و نیم برنامههای شبکه را شروع کردیم. روز 14 آذر 72 بود که فعالیت شبکه آغاز شد، اما من از خرداد 73 به طور مستقل کار شبکه سه را از یک اتاق شروع کردم. در حقیقت من اولین کارمند شبکه سوم هستم. پس از آن اتاق ما تبدیل شد به یک نیم طبقه و بعد درخواست کردیم که برویم ساختمان موزه شهدا که آنجا هم برای کاری که ما میخواستیم انجام دهیم کم بود. در نهایت به ساختمان گلخانه رفتیم.
در سالهای نخست که کار را شروع کردید هنوز جنس برنامهها، جنگهای رادیویی بود. شاخصترین این برنامهها هم برنامهای با حضور هنرمندان برنامه صبح جمعه با شما بود و هنوز ایدهای شکیل وجود نداشت.
آن زمان استارت کار را با تعدادی از عوامل شبکه اول زدیم. منتظر ایدههای جدید بودیم و ما نیاز به فرصت داشتیم تا تغییر و تحولات را رفته رفته اجرایی کنیم. بعد از مدتی، اولین سریال را که نابغههای قرن بیست و یکم بود روی آنتن بردیم. پس از آن سریال فروشگاه و بعد از آن به سوی افتخار را روی آنتن بردیم و به تدریج توانستیم تعدادی از هنرمندان توانمند را به شبکه سه جذب کنیم. رفته رفته کار شکل گرفت و ما تمام تلاشمان را کردیم تا برنامههای ورزشی را سر و سامان بدهیم و مدت پخش برنامهها را از سه ساعت و نیم در روز، به 24 ساعت رساندیم.
پیش از این با ورزش ارتباط داشتهاید؟
از بچگی به فوتبال علاقه داشتم و در کوچه و خیابان بازی میکردم. به ورزش علاقمند بودم و به هر حال در شبکه یک هم تلاش میکردم زمان بیشتری به برنامههای ورزشی اختصاص بدهم. در نتیجه در شبکه 3 این فرصت فراهم شد و برنامههای ورزشی زیادی تولید و پخش شد.
آقای شفیع هم بودند؟
نه، ایشان همان برنامه ورزش و مردم را اجرا میکردند. اما آقای صالحنیا آمدند و کمک کردند.
آن موقع نمیتوانستند برنامه اجرا کنند، این طور نیست؟
ایشان بیشتر با شبکه دوم کار میکردند. البته ما ممنوعیت استفاده از همکاران دیگر شبکهها را هم داشتیم. قرار بود برنامههای صبح افزایش پیدا کند که ایشان آمدند. همزمان با افزایش برنامههای ورزشی در عرصههای مختلف تلاش کردیم تعداد گزارشگران را افزایش دهیم.
چطور شد که به این ایده رسیدید تا گزارشگران جوانی را جذب کنید؟ چون افرادی مثل عادل فردوسیپور و مزدک میرزایی و جواد خیابانی از همین راه وارد تلویزیون شدند.
من آن زمان با روسای فدراسیونها در تعامل بودم. آنها از کمبود گزارشگران حرفهای رنج میبردند. به همین دلیل درهای سازمان را باز گذاشتیم تا افرادی که تمایل دارند برای گرفتن تست بیایند. آقایان خیابانی، یوسفی، جاودانی، فردوسیپور، میرزیایی، یوسفی و تعدادی دیگر از گزارشگران آمدند. همچنین افرادی چون اقای عامل که کمتر برای گزارش کشتی به ایشان فرصت میدادند هم نقش فعال تری در گزارش رویدادهای کشتی ایفا کردند.
شما آقای نوایی را هم داشتید؟
بله.
تستها را چه کسی میگرفت؟
همکاران، تهیه کنندهها و برخی از کارشناسان در این زمینه نظر میدادند. همچنین یکی از همکاران گویش و ادبیات گویندگان را مورد تحلیل و بررسی قرار میداد. خوشحال هستم اکثر افرادی که در این بررسیها انتخاب شدند توانستند از بهترین گویندگان و گزارشگران ورزشی سازمان باشند.
شاخصه کاری شما عادل فردوسیپور است. اما خیلی از استادان میگویند او مشکل دارد و خیلی تند حرف میزند.
من فکر میکنم خود عادل هم سعی میکرد مشکلات فنی گزارشش را رفع کند. گفتار و چهره ایشان برای مردم قابل پذیرش بود و با گذشت زمان فردوسیپور توانست به خوبی با مخاطب ارتباط برقرار کند.
کسی که برای نخستین بار از آنها تست گرفت پیش بینی میکرد که عادل، مزدک یا جواد تا این اندازه پیشرفت کنند؟
البته ما جایی که الان در آن قرار داریم را نمیدیدیم. یک عده جوان آمده بودند در شبکهای تازه تاسیس و جوان. کسی انتظار خارق العادهای از ما نداشت. برخی مواقع پشتیبانی کردن برای اینکه جوانان رشد کنند یک ریسک بزرگ را میطلبد که ما این ریسک را کردیم و خوشحالیم از اعتمادی که به جوانان کردیم نتیجه گرفتیم.
قبول دارید که جنس برنامهها خیلی پیرمردی بود. یک جنگ ورزشی هم داشتید که تا همین اواخر هم اجرا میشد.
به هر حال وقتی یک کاری شروع میشود مدتی طول میکشد تا همه چیز به سطح مطلوبی برسد.
یعنی شما طرحی نداشتید؟ مثلا الگو برداری از شبکههای خارجی.
ما هدفمان تولید برنامههای ورزشی، فیلم و سریال بود. نگاهی هم به شبکههای خارجی و چگونگی برنامه ریزی آنها داشتیم.
اولین پخش زنده را به یاد دارید؟
مسابقات جام جهانی بود. آن زمان این مسابقات در شبکههای یک و دو پخش میشد. یادم هست که این مسابقات هم زمان شده بود با مناسبتهایی و من پیشنهاد دادم که این مسابقات را در شبکه سه پخش کنیم. در نهایت ما چند بازی را پخش کردیم. از آنجا پخش برنامههای زنده ما شروع شد. اوایل پوشش تلویزیونی کمی داشتیم و تقریبا 35 درصد بود. در حقیقت بازیهای مهم و حساس را به شبکه سه نمیدادند. چراکه پوشش شبکه در سراسر کشور وجود نداشت و در بسیاری از استانها دریافت برنامهها امکان پذیر نبود.
در شروع کار امکان پخش بازیهای لیگ به صورت زنده وجود نداشت؟
پخش بازیها را به ما نمیدادند. مثلا ما نمیتوانستیم شهرآورد را پخش کنیم چون شبکه سه در سراسر ایران قابل دریافت نبود.
چه سالی کاملا 24 ساعته شدید؟
فکر میکنم از سال 1378 بود.
یادتان نمیآید که نخستین داربی چه زمانی روی آنتن رفت؟
نه اما یکی از شهرآوردهایی که پخش میکردیم همزمان بود با شبکه یک که آنها اعتراض کردند.
شما برای جذب مخاطب یک جاهایی کلکهایی هم میزدید. پخش نود قسمتیها مخاطبان زیادی را برای شما جذب کرد.
اوایل، برنامههای طنز آیتمی بود. اما ایده این برنامه را بگویم که از کجا آمد. ما میخواستیم برنامههایی داشته باشیم که هر شب مردم را بخنداند. آن زمان شبکه دو هم از این برنامههای طنز پخش میکرد اما نه به صورت هر شب، بلکه یک شب در هفته. یک بار در جلسهای بودیم که مدیر سابق شبکه دو هم آنجا بود. ایشان با برخی از کارهای ما مخالفت میکرد. بعدا که با هم حرف میزدیم پای برنامههای طنز به میان آمد و ایشان گفتند چطور هر شب این برنامههای طنز را روی آنتن میبرید؟ ما که هفتهای یک بار پخش میکردیم همه انتقاد میکردند اما شما هر شب پخش میکنید. از بحث دور شدم. داشتم در مورد ایده پخش برنامههای طنز حرف میزدم. من در مونترال کانادا بودم که در آنجا برنامهای پخش میشد که طرفداران زیادی داشت. کسی که در آن برنامه مستند حرف میزد آنقدر مردم را میخنداند که همه از خنده اشک میریختند. حتی ما هم که در هتل نشسته بودیم از خنده او اشک میریختیم از شدت خنده. آن فردی که در آن برنامه بود میگفت مردم دچار مشکلات روحی و روانی، اجتماعی و خانوادگی هستند و ما سعی میکنیم با این تیپ حرفها ناراحتی را از وجود آنها بیرون بیاوریم. من در شبکه یک بودم و این در ذهن من بود که ما چطور باید این نگاه را پیاده کنیم که با شروع کار در شبکه سه رفتم سراغ طنز.
زمانی که رفتید سراغ مهران مدیری ممنوع التصویر بود؟
نه، چنین چیزی نبود. برنامه 77، نود شب، برنامه پلاک 14 را با مدیری کار کردیم تا رسیدیم به زیر آسمان شهر و برنامه بدون شرح که مخاطبان زیادی جذب کردند. با فراگیر شدن برنامههای طنز، شبکههای دیگر هم به سمت این برنامهها رفتند و شروع به ساختن طنز کردند. به همین دلیل ما دچار کمبود نیرو شدیم و مجبور شدیم زیر آسمان شهر دو و سه را که زیاد هم موفق نبود بسازیم. فکر میکنم طنز داشت ماهیت خودش را از دست میداد. فیلم نامه نویس، بازیگر و کارگردان برای برنامههای طنز کم بود. ما میخواستیم گروههای تولید طنز را به چهار گروه تقسیم کنیم که در 4 فصل برنامه داشته باشند و بتوانند یک کار خوب تحویل بدهند. من سر یکی از صحنههای برنامههای طنز رفتم و دیدم نویسنده ما نشسته و دارد همانجا مینویسد! دیدم این کار خوب نیست. به نظر من کسی که مینویسد باید در اجتماع باشد و نوشتههای او برگرفته از مسائل جامعه باشد. هدف ما در راستای ایجاد چهار گروه متفاوت طنز محقق نشد چرا که بخشی از عوامل برنامههای طنز به پیشنهاد شبکههای دیگر از مجموعه ما جدا شدند و دیگر امکان ساخت برنامههای متنوع وموثر وجود نداشت.
از مهران مدیری پس از اینکه از شبکه سوم جدا شد دلخور شدید؟
دلخوری وجود نداشت ومن ناراحتی از این بابت نداشتم. هر فردی در هر جایی که میتواند بیشتر موفق شود میتواند به همانجا برود.
آقای مدیری رفتند و برنامه پاورچین و نقطه چین را ساختند.
بله، در شبکه 5. اتفاقا همین چند وقت پیش بود که آقای مدیری آمدند و دیداری با هم داشتیم. با ایشان خاطرات خوب گذشته را مرور کردیم.
«شو من» شاخص شما چه کسی بود؟
هیچ کس. ما فقط یک برنامه داشتیم و هر سال سالگرد شبکه سه را پخش میکردیم که خود آقای مدیری بعضی سالها مجری آن بود. مراسم آخرین سالگرد شبکه را هم شهاب حسینی اجرا کرد.
سریال سازیهای شما از کجا اوج گرفت؟
ابتدا سریال به سوی افتخار بود که آقای ارجمند در آن بازی میکرد، یکی از سریالهای پر طرفدار ما هم در قلب من بود و بعد از آن هم پس از باران. سفر سبز هم طرفداران زیادی داشت. خط قرمز و معصومیت از دست رفته هم بود. البته سریال معصومیت از دست رفته زمانی پخش شد که بنده توفیق خدمت در شبکه سه را نداشتم. پلیس جوان هم بود که اگر تعداد قسمتهایش کمتر میشد بهتر بود. سریال جوانی، فردا دیر است و دردسر والدین هم از دیگر سریالهای پر مخاطب آن زمان بود. فکر میکنم کارهای خوبی در آن مقطع انجام شد.
اوج گرفتن شبکه سه از جایی شروع شد که ریتم برنامهها را تندتر کردید. اگر قرار باشد بین خط قرمز و زیر آسمان شهر و بازی ایران و استرالیا که شما را ملی کرد، یکی را انتخاب کنید، کدامشان بمب بزرگتری برای شما بود؟
همه اینها به نوعی تاثیر داشتند. مخاطبان ما مختلف بودند. بازی ایران و استرالیا هم مسابقهای بود که همه ایران آن را نگاه میکردند. در شبکه فضایی ایجاد شده بود همه با هم رفیق بودند. کسی به عنوان برتر یا پایینتر کار نمیکرد. یک فضای راحت و دوستانهای ایجاد شده بود. مدیر فیلم و سریال ما آقای میرمیران بود که توانست هنرمندان خوبی را جذب کند. در بحث برنامههای ورزشی هم جو راحتی داشتیم. ارتباطی و تعامل خوبی میان ما و روسای فدراسیونها برقرار بود. اولویت خود من هم ورزش بود. در برخی موارد 70 یا 80 درصد برنامههای ما ورزشی بود.
آقای مشحون که میرفت به فدراسیون بسکتبال گفت من دارم میروم به این فدراسیون. شما چه کار میتوانید برای من انجام دهید؟ گفتم من هر کاری از دستم بربیاید انجام میدهم. یا در بحث کشتی، جام جهانی 1998 تهران را پخش کردیم. من جلوی هیچ کسی را نمیگرفتم. میگفتم بروید جلو و من پشتیبان شما هستم. حتی خود ما هم در استادیومها میرفتیم و نواقص را رفع میکردیم. در مسابقات کشتی 98 سه واحد سیار در هر تشک کشتی داشتیم به اضافه یک واحد سیار در کل سالن.
در گذشته مسابقاتی که خارج از ایران برگزار میشد، پوشش خبری ضعیفی داشتند. اما در زمان شما تماسهای مستقیم برقرار شد که این خودش خیلی در نحوه گزارش مسابقات تاثیر داشت.
اولین تماس مستقیم در استودیوی صدا و سیما در بازیهای بانکوک 98 بود. آقای شفیع آنجا بودند و ما با دوستان فنی صحبت کردیم و امکاناتی فراهم شد که ارتباط مستقیم برقرار کردیم. بعدها این روند ادامه پیدا کرد. مثلا در سیدنی، تا روزهای آخر کاروان ایران مدال نمیگرفت. اولین مدال ما را آقای توکلی در وزنهبرداری گرفتند و روز بعد رضازاده مدال گرفت. روز بعد زنگ زدم تهران که با خانواده رضازاده تماس بگیرید و همه چیز را برای برقراری یک تماس مستقیم با خانواده رضازاده آماده کنید. رضازاده در جریان نبود. مجری به او گفت دوست داری اولین کسی که با او صحبت میکنی چه کسی باشد؟ گفت مادرم. مجری گفت خب صحبت کن. مادر رضازاده گفت من دست تو را میبوسم. رضازاده گفت نه، من دست تو را میبوسم. یک صحنه عاطفی ایجاد شده بود که در سالن همه گریه میکردند. یک صحنه دیگر هم در مسابقات آسیایی بوسان بود که ساعی قهرمان شد و آمد در استودیو پیش ما. به من گفتند مادر آقای ساعی برای قهرمانی پسرش روزه گرفته و در دفتر پخش شبکه افطار کرده است. اقای فردوسیپور در این زمینه توضیحاتی به ساعی داد و بعد بحث را برد به این سمت که آقای ساعی کی میخواهد ازدواج کند؟ مادرش گفت خودش باید بخواهد و خودش گفت مادرم باید اقدام کند. بعدها ساعی من را دید و گفت آن برنامه باعث شد من ازدواج کنم.
یک اتفاق مهم هم بازگشت تیم ملی از ملبورن بود. کار بزرگی کردید که رفتید داخل ورزشگاه آزادی و استقبال مردم از ملیپوشان را مستقیم پخش کردید.
قرار شد مردم در ورزشگاه آزادی فوتبالیستها را مورد تشویق قرار دهند. واحد سیار را فراهم کردیم. خود من هم با بچهها رفتم داخل هلیکوپتر و آمدیم وسط ورزشگاه. یادم میآید آن روز نیما نکیسا یک بستهای داشت همراه خودش که شکستنی داخل آن بود. به خاطر استقبال مردم، آن بسته خرد شد.
برای پخش آن کار مشکلی نداشتید؟ معمولا در چنین برنامههایی کنترلی وجود ندارد.
کافی است شما همکاران را توجیه کنید و مجری هم در استودیو حضور داشته باشد. مهم این است که جسارتش را داشته باشید. همکاران عزیز ما هم همه تلاش خودشان را انجام میدادند.
ما معمولا در اتفاقات رسانهای عقبتر از جاهای دیگر دنیا هستیم. شاید باید بهتر از این باشیم. شما در شبکه سوم به این فکر بودید که گامی به جلو بردارید؟
ما در سفرهای خارج از کشور ایدههایی میگرفتیم، خصوصا در جلسات نشست رادیو و تلویزیونهای آسیا و اقیانوسیه داشتیم. به نظرم باید از این سفرها استفاده کرد.
سفرهایی که داشتید پژوهشی بود برای شبکه؟
من به عنوان نماینده سازمان صدا و سیما در جلسه ورزش رادیو و تلویزیون آسیا و اقیانوسیه شرکت میکردم. در بخش پوشش مسابقات ورزشی ما دو مشکل از قبل داشتیم و هنوز هم داریم. یکی گویش گویندگان است. ما فردی را مسئول کردیم که به گزارشگران بگویند چه اشکالاتی دارند و چه چیزهایی را باید بگویند یا نگویند. یک مشکل دیگر هم نحوه پوشش مطلوب مسابقات ورزشی بود. وقتی مسابقات جام جهانی برگزار میشد از دفاتر خارج از کشور درخواست کردیم مسابقاتی را که گزارشگران آلمانی و انگلیسی و فرانسوی گزارش میکنند ضبط کنند. همین گزارشها را در داخل کشور ترجمه کردیم و آن را در اختیار گزارشگران قرار دادیم. تاکید ما بر این بود که گزارشگران نحوه گزارش این مسابقات را به درستی بررسی کنند و ببینند گزارشگر اروپایی به چه نکاتی در گزارش یک مسابقه توجه دارد. همچنین دورههای آموزشی سالیانه داشتیم که این دورهها را در شمال کشور برگزار میکردیم. ما از مدرسانی استفاده کردیم که در آسیا آموزش میدادند. برای گزارشگران هم کلاسهایی داشتیم. از استرالیا یک نفر را دعوت کردیم که سابقه آموزش گزارشگری داشت. این جلسات خیلی مفید بود. ما تلاشمان را کردیم. نمیگویم بهترین اقدامات را انجام دادیم اما درحد امکانات و بضاعت خودمان کار کردیم.
به این که کارگردانهای بزرگ بیایند پخش مستقیم فوتبال را زنده کارگردانی کنند فکر نکرده بودید؟ مثلا می گفتند که برخی از کارگردانان دوست داشته اند چنین کاری را انجام بدهند و ایده هم برای این کار داشته.
چنین چیزی به ما پیشنهاد نشد. در بخش کارگردانی دو بخش داریم. یکی کسی که سوئیچ میکند. یکی هم کارگردان هنری. در ایران این امر انجام نشده و هر دو بخش کارها را یک نفر انجام میدهد. در کار تلویزیون، برنامه زنده است. دکوپاژ قبلی وجود ندارد و کار بسیار حساس است. من یک مسابقه تنیس را رفتم بین آغاسی و یک نفر دیگر. کارگردانی که پوشش میداد، هر ضربهای که آغاسی میزد و خراب میشد، واکنش فرد همراه آغاسی را نشان میداد. این آنقدر زیبا نشان داده میشد که نمیتوانستم این مسابقه را رها کنم. این چیزی است که ما باید به آن برسیم.
اخیرا دوربین جدیدی برای پخش مسابقات فوتبال خریداری شد و حتی مسئولان این دوربین را در استادیوم افتتاح کردند، در این خصوص چه نظری دارید؟
اگر منظور شما دوربین عنکبوتی است باید بگویم اولویت ما باید تکمیل امکانات واحد سیار و افزایش تعداد دوربینها در ورزشگاه خصوصا روی خط دروازهها و خط آفساید باشد. دوربین عنکبوتی هم در مسابقات حساس و بین المللی مورد استفاده قرار میگیرد اما بیشتر کشورها در مقاطع ضروری این دوربین را اجاره میکنند. من فکر میکنم افتتاح یک دوربین چندان جالب و منطقی نیست.
برویم روی سریالها و خط قرمزهایی که شما شکستید. شبکه سوم شبکهای تازه بود. وقتی شبکه راه افتاد با چه تعریفی راه افتاد؟ اینکه زوم بکند روی مخاطب جوان؟
شبکه یک و دو را داشتیم. شبکه یک با رویکرد برنامههای سیاسی و اجتماعی و شبکه دو با برنامههای فرهنگی و آموزشی. یک ساختار و قالبی هم داشتند. باید یک شبکه جدید و متفاوت ایجاد میشد. آن موقع تازه بحث رقابتهای ماهوارهای هم شروع شده بود. این نیاز حس میشد که برنامههایی که نیازمند جوانها بود از یک شبکه پخش شود. ایران یک کشور جوان بود و نیاز داشت که برنامههای ورزشی و شاد و نو پخش شود. به خاطر همین، این برنامهها با هدف پر کردن اوقات فراغت جوانها در نظر گرفته شد.
زمانی که شروع کردید خط قرمزی برای شما وجود داشت؟ یا اینکه وارد شدید و بعد از پخش، فهمیدید خط قرمز کجاست؟
ما داریم در این جامعه زندگی میکنیم. میدانیم خط قرمزها کجاست و حرمت یک چیزهایی باید رعایت شود. ولی یک مواقعی ما بیش از حد احتیاط میکنیم. مثلا آن اوایل کشتیها را با یک تصویر کوچک نشان میدادیم که اصلا تصویر مشخصی دیده نمیشد. یک وقتهایی ما خودمان را سانسور میکنیم در حالی که سانسوری وجود ندارد. ولی خط قرمزها را میدانیم. مثلا نباید در سریالها کلمات نامناسب گفته شود. یک حرمتهایی باید حفظ شود. ما با یافتههای خود از شبکه یک شروع کردیم و شبکه سوم را تاسیس کردیم.
شلوار لی و آرایش و...
به ما هم خیلی ایراد میگرفتند. بعضیها صبور نیستند و ایراد میگیرند. مثلا سریال از سرزمین شمالی را ما در شبکه یک پخش میکردیم. من مسئول تامین برنامه شبکه یک بودم. با ما تماس گرفتند که این سریال مشکل دارد و باید قطع شود. میگفتند خاله این بچهها که به روستا میآید، با پدر این بچهها ارتباط دارد! گفتیم ما این سریال را تا قسمت آخر دیدهایم و اصلا چنین موضوعی نیست. مقاومت کردیم و پخش کردیم و دیدیم که مشکلی نداشت. بعد تصمیم گرفته شد که سریال دوباره پخش شود. اولین قسمت که پخش شد دوباره سر و صدا شد و گفتند پخش نکنید. گفتم چه اصراری دارید به این ارتباط؟ این سریال قبلا هم پخش شده و مشکلی نداشته است.
در «خط قرمز» همه چهرهها منفی بودند. از ما ایراد میگرفتند که این سریال چهره مثبت ندارد. ولی در طول داستان وقتی به انتها رفت مشخص شد بچههایی که به مسیر منفی رفتند چه عاقبتی داشتند و نتیجه مسیر بد عاقبت بد است. یعنی میتوان از یک مسیر منفی به یک نتیجه مثبت رسید.
«خط قرمز» با اینکه ساختار شکن بود، ولی سطحی نگری را وارد تلویزیون ایران کرد. یعنی از آنجاست که میرسیم به اخراجیها.
شاید نشود این دو تا را مقایسه کرد. ولی کارهای ما یک مجموعه است. نمیتوانیم بگوییم کارگردانهای ما همه سریالها را در یک قالب تهیه کنند. ما سریالهای متفاوتی داشتیم و هر کدام به یک نوعی سطح کارشان فرق میکرد. ولی با این حال من این کار را بیضرری دیدم و فکر میکنم خط قرمز سریال خوبی بود. با توجه به میزان مخاطبی که داشت، خوب بود. در آن زمان روزهای سهشنبه شبکه دو به خاطر اینکه فیلم سینمایی پخش میکرد بیشترین مخاطب را داشت. گفتم سهشنبه ما هم یک سریال داشته باشیم. وقتی سریال خط قرمز را شروع کردیم، از نظر مخاطب روزهای سهشنبه هم شبکه سوم بالای 80 درصد مخاطب داشت.
خودتان انتخاب کردید این سریال را؟
در جلسه طرح و برنامه گروه فیلم و سریال و شبکه مطرح و تصویب شد که این کار شروع شود و البته اصلاحاتی داشته باشد. این کار را با مشارکت وزارت بهداشت و درمان انجام دادیم. کارشناسان این برنامه تمامی متون این سریال را میخواندند و بر تولید هم نظارت داشتند.
یعنی خط قرمزهای ما خیلی بستگی دارد به افرادی که در راس قرار میگیرند؟
خط قرمزهای کلی همیشه مشخص است و همه به آن احترام میگذارند ولی بعضی از محدودیتها به افراد بستگی دارد و میتواند خط قرمز حقیقی نباشد.
شما برای نشان دادن روابط دختر و پسری چیزهای کلی را زیر پا گذاشتید؟
ما تا جایی که فکر میکردیم نوع دیالوگها و ارتباطهایی که برقرار میشود به اصول کلی ضربه نمیزند اشکالی نمیگرفتیم.
یعنی سازمان به شما امتیازی نداده بود که چون با جوانها کار میکنید خط قرمزها را تا حدودی رد کنید؟
آقای لاریجانی درک خوبی داشتند. البته تذکراتشان هم به موقع بود و ما هم رعایت میکردیم. موقعی که شبکه یک بودم سریال سید جمال الدین اسدآبادی پخش نمیشد. وقتی من مسئولیت را به عهده گرفتم میگفتند چرا این سریال پخش نمیشود؟ چون ایشان یک روحانی هستند و رفتهاند خارج از کشور، خانمها بدون حجاب جلوی ایشان ظاهر میشدند. من با چند نفر از روحانیون صحبت کردم و گفتند این موضوع مشکلی ندارد. بعد هم ما پخش کردیم سریال را. یعنی اگر تعامل باشد میتوانیم چنین برنامههایی را پخش کنیم.
اتفاقاتی افتاد که بخواهند آنتن را از شما بگیرند؟
به هر حال جلسه میگذاشتیم و صحبت میکردیم تا اشکالات را به حداقل برسانیم.
در مورد طنزها ممکن بود این اتفاقات بیفتد؟
طنزها را اصلاح میکردیم. البته ما 99 درصد برنامههایمان پخش میشد. آن یک مقدار هم که ممکن بود هنجارشکنی شود باید خود ما رعایت میکردیم. خیلی چیزها عرفی است.
شب بازی ایران و آمریکا استراتژی خاصی داشتید؟
احساس میشد آمریکاییها میخواهند یک سوء استفادههایی بکنند. ما جلساتی داشتیم که ببینیم چه کار باید بکنیم خوشبختانه اتفاقی هم نیفتاد. احتمال میدادیم برخی از گروهها بخواهند سوء استفاده کنند. به هر حال در پخش زنده ممکن است یک صحنههایی باشد که مجبور شویم مواظب آنها باشیم.
شما شاهکاری در مدیریت خود داشتید که بازی استقلال و دالیان را پخش نکردید!
شب قبل از تاسوعا بود و مسئولان نظرشان این بود که پخش نشود. میدانستم در استادیوم فضایی معنوی وجود دارد و برنامههایی برای محرم دارند. تلاشم این بود با کمک همکارانم کاری کنیم که آسیبی به فضای آن روز نزند ولی تصمیمگیری این بود که رعایت آن روزها را بکنیم و بازی پخش نشود.
حتی شما گل چهارم استقلال را به صورت زنده پخش کردید ولی خود مسابقه را نشان ندادید.
حرکت تماشاگران قابل پیشبینی نیست. این نگرانی وجود داشت که مردم رعایت نکنند ولی خوشبختانه آنها رعایت کردند. یک مسابقه به نوعی یک رقابت است. دو تیم با هم به مبارزه میپردازند. گل زدن و شادی تماشاگران بعد از گل موضوع مورد سوال بود. وگرنه این یک رقابت است که دو تیم با هم مسابقه میدهند.
دو سال قبل میگفتند زمینه رعایت شده که ایران یک مسابقه را نبرد!
به نظرم اینطور شایعات درست نیست و اصلا چنین موضوعاتی وجود ندارد.
یکی از ساختارشکنیهای شما این بود که اذان را زیرنویس کردید.
این را البته من به تنهایی نمیتوانستم تصمیمگیر باشم. مسئولین سازمان به تصمیم نهایی رسیدند. افق اذان ظهر یا مغرب در مناطق مختلف فرق میکند. این مسابقات یا در تهران برگزار میشود یا در شهرستانها. از آن طرف ممکن بود همزمان با اذان، گلی رد و بدل شود. تفاوت زمان اذان به نسبت افقهای شهرهای مختلف کشور چیزی نزدیک به یک ساعت است. با مسئولان سازمان صحبت شد و اینطور تشخیص داده شد که وقتی به اذان میرسیم، رسیدن وقت شرعی اذان را زیرنویس کنیم و گزارشگر چند دقیقه به احترام اذان سکوت کند.
در مورد اذان توانستید چنین تصمیمی بگیرید، اما معاونت سیاسی حاضر نشد اخبار را وسط فوتبال پخش نکند؟
در زمانی که من بودم هیچ وقت این اتفاق روی نداد. اخیرا در شبکه جام جام مسابقه پرسپولیس و استقلال قطع شده و اخبار پخش شده است. ما از اول باید به این فکر کنیم که بازی حذفی است و ممکن است به وقت اضافی کشیده شود. وقتی این موضوع اتفاق میافتد باید به این فکر کنیم که نمیشود مسابقه را قطع کرد. طبیعتا افرادی که مخاطب برنامه هستند ناراحت میشوند. این به نوعی نادیده گرفتن مخاطب هست. خصوصا ایرانیهای خارج از کشور که پخش مسابقات در فوتبال ایران و دیگر کشورها را با هم مقایسه میکنند. لیگ کشورهای دیگر را میبینند که پخش بازی به تاخیر نمیافتد و وقتی میبینند لیگ ایران به خاطر اخبار قطع میشود، تفاوتها را احساس میکنند.
شما اولین بار کپی رایت بازیهای خارجی را خریدید و پخش کردید. اما این بحث همیشه وجود دارد که ایران مسابقات فوتبال را از شبکههای دیگر میگیرد، بدون اینکه پولی به آنها بدهد.
در مورد شرایط موجود نمیتوانم صحبت کنم. در زمانی که ما لیگهای آلمان، ایتالیا، انگلیس و جام یوفا را گرفتیم، حق پخش همه مسابقات را پرداخت میکردیم.
هزینههایش از کجا تامین میشد؟
صدا و سیما هزینهها را پرداخت میکرد، همچنین تلاش میکردیم، در مذاکرات تخفیف بگیریم. آن اوایل حق پخش مسابقات فوتبال خیلی زیاد نبود. رشد چشمگیر از سال 2002 به بعد اتفاق افتاد که حق پخش تلویزیونی خصوصا در مسابقات جام جهانی خیلی گران شد.
زمان شما اینطوری نبود که چند تا آرم بیفتد روی آرم شبکههای خارجی؟
نه. ما همه مسابقات زنده را میخریدیم.
شما یک کاری کردید که فیفا نزدیک بود ایران را محروم کند. برای اولین بار پخش ماهوارهای ما راه افتاده بود و شما مسابقات را پخش میکردید و شبکههای عربی سیگنال ما را میگرفتند و مسابقات را رایگان پخش میکردند.
وقتی شروع به پخش مسابقات جام جهانی کردیم، کشورهای حاشیه خلیج فارس میتوانستند امواج را دریافت کنند. اتحادیههای رادیو و تلویزیونی این مسابقات را از فیفا میخریدند. در آن مقطع شرکتها گفتند ما حق پخش را به اتحادیه نمیدهیم و به کشورها میدهیم. سال 1998 کل دنیا 212 میلیون دلار برای جام جهانی هزینه کرد. ولی در جام جهانی 2002 بعضی از کشورها میبایست 200 میلیون دلار پرداخت میکردند. در آن مقطع دیگر با اتحادیهها مذاکره نکردند. شبکه art حق پخش منطقه خاورمیانه را خرید و حتی عربستان که در جام جهانی شرکت داشت نتوانست مسابقات را بخرد. کویت هم نتوانست بخرد. به ما هم پیشنهاد میشد که 10 میلیون دلار بدهید و غیر از این نمیشود. ما خیلی خونسرد بودیم و از آن به راحتی میگذشتیم. اگر آن موقع 10 میلیون دلار میخریدیم الان باید خیلی گرانتر میخریدیم. بعد که اینطوری شد آمدند روی 5 میلیون دلار. ترغیب میکردند که 5 میلیون دلار بخریم. یک هفته به شروع مسابقات به دوبی رفتم و با مبلغی که خیلی پایینتر از پیشنهاد آنها بود حق پخش را خریدیم. آن زمانی که سیگنال ما شبکههای عربی میگرفتند و پخش میکردند، روزنامه الحیات نوشته بود شبکههای عرب دنبال شبکه زنده ایرانی هستند. نمیدانستند این «زنده» که ما گوشه تصویر میزنیم، همان مباشر خودشان است، نه اسم شبکه!
با توجه به آنکه امکان بستن شبکه برای دیگر کشورها وجود نداشت، در نهایت بیشتر بازیها به صورت زمینی از شبکههای یک و دو پخش شد.
عادل فردوسیپور برنامهاش چطور بود؟ خیلی جنجال داشت برای شما.
اشکالی ندارد یک برنامه جنجالی باشد. زمانی که تیم المپیک ایران موفق نشد صعود کند، درخواست شد که دلایل ناکامی تیم امید بررسی شود. هر شب یک برنامه انتقادی در خصوص عملکرد فدراسیون فوتبال داشتیم. آقای صفایی فراهان که رئیس فدراسیون بودند تماسی گرفت و گفت شما با فدراسیون مشکلی دارید؟ گفتیم نه. این امکان را هم دادیم که مسئولان فدراسیون از خودشان در برابر انتقادات دفاع کنند. برنامه انتقادی خوب است به شرط آنکه به طرف مقابل هم فرصت داده شود از خودش دفاع کند.
قبول دارید در رئیس شدن دادکان در فدراسیون فوتبال نقش داشتید؟
اگر این اتفاق افتاده باشد خوب است. ایشان در زمانی که رئیس فدراسیون بود ایران به جام جهانی رفت. اگر هم ما این کار را کرده باشیم خدا را شکر که روسفید هستیم.
پیش آمده بود که شما به خاطر برنامه فردوسیپور تا صبح نخوابیده باشید؟
برنامه همین است. نه. این اتفاق نیفتاد. یک بار فتحاللهزاده با من تماس گرفت و من خواب بودم. گفت بچهها سر تمرین رفتهاند، اما فردوسیپور گفته که سر تمرین نرفتهاند. من تماس گرفتم و گفتم به عادل بگویید که این اتفاق نیفتاده. عادل هم عذرخواهی کرد. اگر سعی کنیم در برنامهها عدالت را رعایت کنیم شب را راحت میخوابیم.
عامل موفقیت عادل؟
سالم بودنش. اگر میخواست باج بگیرد و یا کارهای نادرست انجام دهد بین مردم طرفدار نداشت.
خیلیها میگویند عادل یک رانت دارد که این همه تند میتواند برود.
هیچ رانتی وجود ندارد. عادل صداقت و صراحتش است که باعث موفقیتش است. چند وقت قبل او را دیدم و گفتم سیاست همیشگی را فراموش نکن. بحث را مطرح کن و اجازه بده طرفین در خصوص بحث اظهار نظر کنند و مردم نتیجهگیری کنند.
فکر میکردید روزی عادل بشود نماد اعتراض؟
نماد اعتراض؟ من اینطور فکر نمیکنم.
یا اینکه سوپاپ اطمینان برنامههای تلویزیون بشود؟
من فقط امیدوارم چنین برنامهای در بخشهای دیگر هم وجود داشته باشد.
در بحثهای دیگر هم دنبال برنامههایی مثل نود بودید؟
در بحث مستند سازی غیر ورزشی دنبال این بودیم ولی یک برنامهای داشتیم که ادامه پیدا نکرد.
به ساختن این ساختار که یک نفر بیاید مسئولان را به پرسش بگیرد، فکر نکردید؟
این بحث هم مطرح بود.
چه چیزی باعث شد ادامه ندهید؟
در زمان ما فقط نود بود. آن برنامهها تا زمانی که من بودم خیلی بحث شکلگیری آنها نبود. به نوعی دایره طلایی هم میتوانست این روند را در پیش بگیرد. ولی فکر میکردم که در حوزه اجتماعی و سایر حوزهها وظیفه دیگر شبکههاست.
یک مشکل هم بود که مجری نداشتیم برای این حوزهها.
میتوانستیم داشته باشیم.
دلیلش این نیست که در وزش خط قرمزها جلوتر است؟
در سایر حوزهها هیچ مشکلی وجود ندارد. میتوانند بیایند این کارها را بکنند. طرفین بنشینند صحبت کنند و نظر بدهند.
نتیجهاش میشود کوله پشتی که برنامهاش قطع شد.
ببینید، من فکر میکنم اگر در همه بخشها به دنبال اصلاح و رفع مشکلات باشیم، سوژههایی برای این برنامهها ایجاد نمیشود. من میگویم اگر در برنامه عادل به درستی تامل میشد این نواقص در ورزش ما رفع شده بود و امروز فردوسیپور سوژهای نداشت که به آن بپردازد. این مسئله نشان میدهد در همه این سالها توجه لازم به مشکلات نشده است.
شبکه سه کی به سوددهی رسید؟
همان دو سه سال اولی که راه افتاد به سوددهی فراوان رسید. شبکه سه به تنهایی بخش قابل توجهی از درآمد صدا و سیما را به دست میآورد.
کدام برنامهها در این سودآوری بیشتر تاثیر داشتند؟
سریالها و طنزها. بیشترین مخاطب را داشتیم با کمترین هزینه.
کارهایی که کردهاید، در کدام بخشها بیشتر در ذهن خودتان مانده است؟
کلا از همه کارهایم لذت میبرم. ما صبح و شب را با کارمان میگذراندیم. ولی از کارهای ورزشی بیشتر لذت میبردم. ورزش یک امکاناتی دارد که اگر از آن درست استفاده شود میتواند لذتبخش باشد. اصلا ورزش برای لذت بردن است. ما هستیم که با کارهایمان آن را سیاه میکنیم.
شما خیلی کارها کردید. اما یک سری کارها را انجام ندادید. مثلا پخش مستقیم ورزش بوکس و NBA.
مردم بوکس را دوست داشتند، ولی استنباط این بود که این ورزش با هدف زدن و انداختن طرف مقابل است و خشونت آن زیاد است.
اگر برگردید این ورزش را پخش میکنید؟
اگر تصمیم خودم باشد، بوکس را دیروقت، زمانی که نوجوانان خواب هستند پخش میکنم.
NBA چطور؟
در این مسابقات یک سری ملاحظاتی وجود دارد و پخش همه صحنههای بازی به صورت مستقیم امکان پذیر نیست.
کدام سریالهایتان را دوست دارید؟ پلیس جوان شروع خوبی داشت...
این کار باید کوتاهتر میشد.
پس از باران چطور؟
سریال قشنگی بود. سریال سفر سبز هم قشنگ بود. بدون شرح و زیر آسمان شهر هم برنامههای خوبی بودند.
برای سریالهایتان پیش آمد که بروید از مردم بپرسید خوب بوده یا نه؟
معمولا مرکز تحقیقات صدا و سیما این پرسش را انجام میدهد. ما خیلی دنبال این کارها نبودیم و چنین وظیفهای نداشتیم. بازتاب برنامهها در جامعه به خوبی دیده میشد.
الان میگویند باید برویم سمت خصوصیسازی شبکههای تلویزیونی.
اینکه غیر قانونی است. دست اندرکاران کشور باید در مورد آن تصمیم بگیرند. اگر قانون اساسی اجازه دهد من هم موافق این هستم که شبکههای خصوصی هم راه بیافتند و با نظارت مسئولین ذیربط کار کنند. شبکههای تخصصی باید داشته باشیم در حوزه ورزش و مستند و سینما. به شرط اینکه مخاطب آن چیزی که میخواهد را ببیند البته با رعایت شرایط فرهنگی جامعه.
البته وزیر فناوری بریتانیا میگوید برای ممنوعیت حضور افراد زیر 16 سال در شبکههای اجتماعی نیاز به شواهد علمی بیشتری است.
قدیمی ترین تقویم جهان در یک معبد ۱۳ هزار ساله در ترکیه کشف شد. این کشف نشاندهنده سطح اطلاعات بالای انسانهای اولیه از علوم نجوم خواهد بود.
تغییرات مختلفی ازجمله در زمینه قابلیتهای سلامتی در watchOS 11 پیادهسازی شده است.
اولین باستان شناس تاریخ، یکی از پادشاهان بزرگ بابلی به نام نابونیدوس بوده که علاقه زیاد او به کاوش منجربه اولین حفاریها و تحقیقات شده است.
ساعتها به روال همیشگی، مشغول انجام وظیفهی خودشان هستند. اما مطالعهی جدیدی میگوید وقتی ورزش میکنیم، زمان در تصورات ما کمی از ساعت واقعی جلوتر است.
باستانشناسان با گزارش یک مرد محلی و خیلی اتفاقی، یک تمدن ٧ هزار ساله را در نقاط دور افتاده صربستان متعلق به عصر نوسنگی کشف کردند.
در حالی که چند روز تا ایجاد محدودیتهای جدید برای سوختگیری در پمپ بنزینها زمان داریم، ثبت درخواست کارت سوخت با اختلال مواجه شده است.
اپل و نتفلیکس بودجهی سنگینی به فیلمهای جدیدشان اختصاص دادند اما در مراسم اسکار ۲۰۲۴ عملکرد ناامیدکنندهای داشتند.
رییس پلیس فتا تهران: بر اساس قانون خرید، فروش و آموزش ساخت مواد محترقه و منفجره در فضای مجازی ممنوع است و پلیس با افراد متخلف قاطعانه برخورد میکند.
طبق مصوبه مجلس، ارائهدهندگان خدمات حمل و نقل بار و مسافر که از طریق سکوهای مجازی به فعالیت مشغول بوده و بیمه بازنشستگی ندارند، مجاز به بیمه کردن خود نزد سازمان تأمین اجتماعی هستند.