34 سال پس از انقلاب، به نظر میرسد نظام جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیده که ورزش همگانی نسبت به ورزش قهرمانی اهمیت بیشتری دارد. شاید به همین دلیل است که نهادهای مختلف ترغیب شدهاند تا مردم را وارد ورزش همگانی کنند. سردار آجرلو، مدیرعامل سابق باشگاه پاس و رئیس سابق تربیت بدنی شهرداری تهران یکی از افرادی است که اعتقاد دارد نهادهای مختلف باید پول خرج ورزش همگانی کنند. او شهرداری را مثال میزند و میگوید به همان اندازه که پول خرج احداث تونل توحید یا تونل نیایش میشود، باید به همان میزان پول خرج ورزش همگانی کرد تا مردم در شهرهای بزرگ هم نصیبی از ورزش ببرند و فقط مشغول کار نباشند. با سردار آجرلو در مورد ورزش پس از انقلاب گفتوگو کردهایم.
*صحبت ما در مورد ورزش پس از انقلاب است. اینکه ورزش ما در این سی و چند سال چه تغییراتی کرده و به چه دستاوردهایی رسیدهایم. آیا مردم به جایگاه خود در این ورزش رسیدهاند؟
واقعیت این است که تغییر در ورزش کشور ما که معطوف به پیشرفت در دو سطح مادی و معنوی است هنوز صورت نگرفته است. طبق فرمایش امام ورزش دو بعد دارد؛ بعد روحانی و بعد مادی. در واقع تغییر ورزش پس از انقلاب باید بر این دو محور حرکت میکرد. در هر جا که نگاه کنید به همین دو اصل میرسید. ابعاد ورزش یا معنوی است یا مادی. ورزش پرورشی رویکرد تربیت دارد. ورزش همگانی رویکرد سلامت دارد. ورزش قهرمانی رویکرد افتخار دارد و ورزش حرفهای هم رویکرد اقتصادی. در این 4 نوع ورزش ما دقیقا این دو بعد را می بینیم. مسئول این چهار نوع ورزش، فقط وزیر ورزش نیست. نهادهای مختلفی هستند که به آن ارتباط پیدا می کنند. مثلا در حوزه ورزش پرورشی که رویکرد تربیتی دارد، مسئولیت آن با تمام نهادهایی هستند که کار تربیتی انجام میدهند مثل آموزش و پرورش. آیا امروز میتوانیم بگوییم که مراکز آموزشی ما در این رابطه به مسئولیت خودشان عمل کردهاند؟ پس برای رسیدن به پیشرفت ما باید ورزش را در این 4 بعد جلو ببریم.
*چیزی که شما میگویید درست، اما ابتدا باید ببینیم برای این نهادها وظیفهای تعیین شده که حالا بگوییم چرا به وظایف خود عمل نکردهاند؟ آیا شورای عالی ورزش کشور برنامهای برای نهادهای مختلف در نظر گرفته؟
به این نکته هم میرسیم. ورزش در مدارس برعهده آموزش و پرورش است. آیا آموزش و پرورش دغدغهاش تربیت جسمانی بچهها بوده است؟ به نظرم در این حوزه باید ایستاد و اشکالات اساسی ورزش را در همین نقطه پیدا کرد. در ورزش همگانی که مسئولیتش با شهرداریهاست، شما میبینید که امروز شهرداریها در شهرهای مختلف پل و اتوبان می سازند و کارهای خدماتی و مربوط به پاکیزگی و زیبایی شهر را انجام می دهند. همه اینها درست و بجاست. دهها کار دیگر هم در حوزه شهرداری وجود دارد که انجام آنها هم درست است. اما در حوزه سلامت هم شهرداریها مسئولیت دارند که راه آن از ورزش می گذرد. آیا برای اینکه شما از داخل یک تونل یا از روی یک پل رد شوید، کسی میگوید اینقدر عوارض بدهید؟ کسی میگوید باید پول بدهید بعد میتوانید از روی پل رد شوید؟ یا مثلا بگویند برای رد شدن از روی سنگ فرش فلان خیابان باید پول بدهید؟ نه. پس در حوزه ورزش هم مردم باید یک ورزش رایگان داشته باشیم. از همین جهت بند سه قانون اساسی ایران میگوید ورزش، آموزش و بهداشت رایگان است. ما امروز میبینیم که شهرداریها تا رسیدن به نقطه مطلوب در این حوزه فاصله دارند. البته یک تکانی خوردهاند و فعالیت های ارزشمندی صورت گرفته اما تا نقطه مطلوب هنوز فاصله داریم.
ایرانیان یک بلوغی دارند و با تواناییهای فردی میتوانند به مدالهایی برسند. اما در ورزشهای تیمی چه کار کردهایم؟ که این معطوف به ورزش قهرمانی می شود. در مورد ورزش حرفهای هم میبینیم که هنوز نه فقط فوتبال کشور درگیر استقلال و پرسپولیس است، بلکه گاها سطوح بالای دولت هم تحت تاثیر این دو تیم است و حاضر نیستند این دو تیم را از خودشان جدا کنند و بدهند مردم آن را اداره کنند. از همین جهت میبینید که درآمد ها و هزینه های این تیم ها با هم نمی خواند و همواره با بحران مالی و بدهکاری روبرو هستند. ما امروز در حوزه اخلاق در ورزش به شدت چالش داریم. که این نشان از عدم پیشرفت در بعد روحانی ورزش دارد. انقلاب اسلامی هرگز نمیخواست مدیرش در صحنه مدیریت ورزش بیاید و دروغ بگوید. مدیری که دروغ میگوید یا تقلب میکند یا مدیری که در یک محفل قانونی لپتاپ توزیع میکند، کار خوبی میکند؟ من در یک دورهای رفتم پیش یکی از مدیران ورزش، گفتم این انتخاباتی که شما گذاشتهاید، واقعا به آن اعتقاد دارید؟ گفت: بله، دوم خرداد شده، ما هم نمی خواهیم عقب بیفتیم. بحث من سیاسی نیست. تاکید می کنم که بحث من سیاسی نیست. میخواهم بگویم چیزی که کاشتهایم را درو میکنیم. من به ایشان گفتم هر چیزی که رای بدهند، همان را اعلام میکنید؟ گفت نه آقای آجرلو، ما شکل آن را درست میکنیم. ما که نمیگذاریم ورزش از دستمان در برود. ما میخواهیم مدیریت کنیم. من به ایشان گفتم فکر نمیکنید به خودتان بدهکار میشوید وقتی به حرفی که میزنید عمل نمیکنید؟ شما نگاه کنید تا به امروز در حوزه ورزش کدام انتخابات ما بدون لابی برگزار شده؟
*اصلا امکان ندارد انتخابات ورزشی بدون لابی باشد!
انتخابات شیراز که در برنامه نود نشان دادند از نظر من خیلی ناراحتکننده بود. هیچ مدیری حق ندارد تقلب کند. چون از نظر اخلاقی نباید این کار را انجام دهد. الان این چیزی که ما برداشت میکنیم، چیزی است که مدیرانمان قبلا کاشتهاند. در یکی از شهرستانها سال ها قبل جلوی فلان مدیر گاو نکشتهاند، همان مدیر ، مسئول ورزش آن شهرستان را عوض کرده. این کجای اخلاق دینی و انقلابی ماست؟ امروز نگاه من معطوف به بداخلاقیهای ورزشکارانمان نیست چرا که به نظرم ورزشکاران ما مقید به اصول اخلاقی اند و عموما بچه های خوبی هستند اما در حوزه مدیریت واقعا بحران داریم. ما علاوه بر قانون که از آن به عنوان اخلاق حرفه ای یاد می شود،مدعی جوانمردی و فتوت هم هستیم و به چیزهایی فراتر از اخلاق حرفه ای اعتقاد داریم ولی در عمل در سطح همان قانون و اخلاق حرفه ای هم با چالش مواجه ایم چه برسد به مباحث فراتر از آن. من فکر میکنم صداقت و راستگویی اهالی ورزش مخصوصا مدیران کلید اصلی اخلاق مداری در ورزش است. ضمن اینکه ما نباید توقع مان را از ورزشکاران بالا ببریم. مهم فضای عمومی ورزش است که باید اخلاقی شود.
*شما اگر تیم داشتید زیر بار سقف قرارداد میرفتید؟
نه. من همان موقع که در استیل آذین بودم ، گفتم زیر بار این قضیه نمیروم. اتفاقا از من پرسیدند چرا راست گفتی؟ نگفتند آفرین که راست گفتی. یعنی بازیکنی که با یک باشگاه قرارداد 800 میلیونی نبسته، بعد رفته با یک باشگاه دیگر 350 میلیون قرارداد بسته؟ کدام فرد فداکاری هست که این کار را انجام بدهد؟ شهید بهشتی میگوید ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت. من به شما میگویم هیچ کدام از مسئولان اصلی ورزش کشور ما به میل خودشان نیامدند داخل ورزش. میخواستند وزیر بشوند، به آنها وزارت داده نشد، آدمهای باقیمانده را آوردند به ورزش. این اولین اشتباهی است که در حوزه ساختاری میشود از آن نام برد؛ اینکه آدم های باقی مانده از دیگر پست ها را گذاشتند داخل ورزش. دوست داشتند در وزارتخانههای دیگری به کار گرفته شوند. مثالش هم یکی از روسای سازمان که با ناراحتی از انتصابش در ورزش یاد می کرد و حتی چند روز هم به محل کار نمی رفت.
*اما آخرش آمد داخل ورزش؟
بله. آمد داخل ورزش. حالا همین شخص دیگر نمیخواهد برود! چرا؟ برای کسی که ورزش را نمیشناخته و دوست نداشته، یک دامنهای پیدا شده که دهها نشریه و رسانه مختلف دارد و این آدم در آنها برجسته شده است. این آدمی که نمیخواست بیاید داخل ورزش، حالا از داخل همین ورزش میخواهد به مقام بالا تر برسد . چند تا از مسئولان ورزش کشور ما میخواستند رئیس جمهور شوند؟ یک سال و نیم ورزش کشور را تعطیل کردند. اشکال از کجاست؟ اشکال این است که ورزش را سیاسی کردهایم. ورزش نباید سیاسی باشد. اصلا کارکردش سیاسی نیست. اینکه نمیخواهند تیمهای استقلال و پرسپولیس را به مردم بدهند برای این است که فکر می کنند می شود از آن استفاده سیاسی کرد. البته منظورم به هیچ دوره خاصی نیست. به تمام دوران است. پول دادند، زمین دادند، امکانات دادند، اما الان پرسپولیس کجا تمرین میکند؟ استقلال کجا تمرین میکند؟ این سبک انقلاب اسلامی در مدیریت نیست.
در بحث ورزش همگانی، وقتی من در شهرداری بودم تمام تلاشم این بود که یک برند درست کنم. برند هم درست کردم. به نام ورزش شهروندی. یک تیم چند نفره را مستقر کردیم که ما باید در شهرداری چه کار کنیم؟ با توجه به تجارب بیرون از ورزش کشور، مبنا را گذاشتیم بر اینکه ورزش همگانی را اول ارزان و بعد رایگان کنیم. نمیشود به مردم جنوب شهر بلیت 5 هزار تومانی بدهیم. حتی بلیت هزار تومانی هم برای یک کارگری که خانواده 6 نفری دارد سنگین میشود چون باید 6 هزار تومان بدهد برای یک جلسه ورزش خود و خانوادهاش. با وجود موانع ،ما 5 سال قیمتها را ثابت نگه داشتیم. از روزی که وارد شدیم تا روزی که خارج شدیم بلیت جنوب تهران هزار تومان و بلیت شمال تهران که نیاوران است 5 هزار تومان بود. بلیت درمناطق مختلف شهر بین هزار تا 5 هزار تومان بود. برای این بود که مردم از امکانات شهر خود استفاده بهینه کنند. ما بلیتهای هزار تومانی به نام کارت شهروندی درست کردیم و توزیع کردیم بین مردم. وقتی این کار را کردیم، آمدند از ما پرسیدند این بلیت هزار تومانی یعنی چی؟ دارید کار سیاسی میکنید؟ در جواب آنها گفتم من از مردم عذرخواهی میکنم که نتوانستم ورزش را رایگان کنم. من فقط توانستهام 5 میلیون بلیت هزار تومانی تهیه کنم که بشود 5 میلیارد که بین مردم تهران توزیع کنم. من به جای اینکه 100 میلیارد تومان هزینه کنم، با 5 میلیارد ورزش را ارزان کردم. بعد چه تهمتی به من زدند؟ گفتند داری کار سیاسی میکنی. واقعا مردم نیاز دارند به امکانات برای ورزش کردن. این یارانه ای که به مردم برای ورزش شهروندی می دهیم به سلامت جامعه،به کم شدن فساد در جامعه، به شادابی مردم و به رشد کشور کمک می کند و حتما به اندازه سایر خدمات برای مردم مهم است.
*زمانی که شما مدیرعامل پاس بودید، این باشگاه به همدان منتقل شد. هنوز هم خیلیها دوست دارند بدانند چرا آن اتفاق افتاد.
من از روزی که از پاس آمدم بیرون، همانطور که از دیگر جاها هم آمدم بیرون، مایل نبوده و نیستم صحبت خاصی در مورد دوران مدیریتی ام انجام دهم . اخلاق جوانمردی این نیست که بیایی بیرون و در مورد محل کار قبلی ات شروع به انتقاد کنی. به خودم اجازه نمیدهم بگویم آن روز در پاس چه اتفاقی افتاد. اما من فکر میکنم که فرمانده آنجا یک اختیاراتی داشت و تصمیمش را گرفت. به نظرم میرسد که این تصمیم در حوزه فرماندهی ایشان ممکن است درست باشد و من در آنجا دخالت نمیکنم. اما فوتبالی حرفم را میزنم. باشگاه پاس 50 سال سابقه دارد. از سال 1342. با یک ورقه که نمی شود تیم را بگیرید و ببرید. بالاخره هر کاری یک قانونی دارد. آنها هم گرفتند و بردند. میشود 50 سال سابقه پاس را به یک ورق داد؟ نمیشود. در حوزه ورزش حرفهای اصلا چنین چیزی وجود ندارد.
*ماجرای پاس برمیگردد به همان قضیه ورزش پس از انقلاب. باشگاه پاس افتخارات زیادی داشت و تا زمانی که در تهران بود هر سال جزو مدعیان قهرمانی بود. حالا به هر دلیل، پاس را دادند به همدان. بحثی که وجود داشت در مورد این قضیه این بودکه میگفتند کشور به این نتیجه رسیده که هزینه کردن در ورزش قهرمانی بیهوده است و باید بیشتر به فکر ورزش همگانی باشیم و بودجهها را بگذاریم برای ورزش همگانی. در همین راستا هم بود که برخی از تیمهای وزارت نفت منحل شدند.
من این حرف را تایید نمی کنم و نمی دانم مبنای آن چیست. الان مایل نیستم خیلی شفاف درباره پاس صحبت کنم. نمیخواهم بگویم چه کسی پشت این قضیه بود که پاس را به همدان بردند. اشکال ندارد. نیروی انتظامی نمیخواهد خرج تیم را بدهد، پیشکسوتان تیم که هستند. من همان سال به مسئولان ناجا مراجعه کردم. گفتم امروز میخواهند 50 میلیارد تومان برای پاس و استادیوم آن پول بدهند. بیایید بفروشید. ولی در تهران بماند. به خود هواداران و پیشکسوتان تهرانی. اما این کار را نکردند. چرا نرفت سمنان؟ چرا نرفت زنجان؟ چرا رفت همدان؟ حتما یک لابیهایی هست که البته من نمیخواهم در مورد آن صحبت کنم. اشکال ندارد. نیروی انتظامی میگوید من به جای اینکه پول بریزم توی فوتبال، میخواهم پاسگاه ایجاد کنم. خب چه اشکالی دارد؟ اتفاقا ما به خاطر همین میگوییم باشگاهها خصوصی شوند. اما تیم رفت کجا؟ رفت دست بخش خصوصی؟ یعنی همدانیها توسط بخش خصوصی خود پاس را گرفتند؟ بله. ظاهرا یک شرکت خصوصی آمد تیم را گرفت. اما غیر از این بود که ناجا پول داد به آنها در یکی،دو سال اول؟ خب بیایند تراز مالی خودشان را ارائه کنند. اگر قرار بود هزینه نکنند، پس چطور به باشگاه پاس همدان پول دادند و امکانات؟ به پاس همدان هم پول دولت تزریق شد نه بخش خصوصی. البته این را هم بگویم که من اصلا پاسی نیستم و به عنوان یک فعالیت حرفه ای آنجا را اداره کردم و الان هم فقط نظرم را به عنوان مدیر سابق آنجا می گویم. از همین رو موضوع انتقال پاس به پیشکسوتان و قدیمی های پاس ارتباط دارد و آنها هستند که باید موضوع را دنبال کنند. ما در پاس مهمان بودیم. میزبان اصلی پیشکسوتان هستند.
*شما بحث واگذاری استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی را مطرح کردید. الان دوباره این بحث مطرح شده. حالا جدا از اینکه دوباره نزدیک انتخابات شدهایم و این مباحث مطرح میشود، این سوال وجود دارد که باشگاههای استقلال و پرسپولیس اصلا شرایط خصوصی شدن دارند؟
در این چند هفته فراکسیون ورزش مجلس من را دعوت کردند و رفتیم تا با همدیگر صحبت کنیم. به هر حال مواردی تهیه شد. من همان جا گفتم طبق فرمایش امام مجلس در راس امور است اما در نهایت دولت باید اجرا کند. گفتم شما چرا اینقدر دیر به فکر افتادهاید؟ اما به هر حال همین هم بد نیست. به نظر من خصوصیسازی در کشور ما انجام شدنی هست. اینکه برخی دوستان میگویند امکانش وجود ندارد به این دلیل است که ورزش را از زاویه اشتباهی میبینند.
*شاید هم منظور این افراد این است که باشگاههای استقلال و پرسپولیس را نمیشود خصوصی کرد ولی سایر باشگاهها را میتوان به دست بخش خصوصی سپرد.
اتفاقا به نظر من این دو تا باشگاه زودتر از سایر باشگاهها میتوانند خصوصی شوند. چون اگر همین امروز برای اینها قیمت گذاری کنیم، خریدار هم پیدا میشود. برند استقلال امروز 500 میلیارد تومان میارزد. پرسپولیس را اگر بیشتر نگویم، همین 500 میلیارد تومان ارزش دارد. برند آنها ارزش دارد. اول از همه دولتها باید دست از سر این دو تیم بردارند. توصیه من به دولت آینده این است که دست از سر این دو تیم بردارد. بعد قوانینی بگذارند که این تیمها بر اساس مجمع، آدمهایش را انتخاب کنند. سیاست را از اینجا خارج کنید. بگذارید ورزش با نگاه اقتصادی برود جلو. شما نگاه کنید هزار میلیاردی که قیمت این دو باشگاه میشود، یک صدم یا یک دویستم بودجه آموزش و پرورش یا جاهای دیگر است. ما این دو تا قیمت را داریم. حالا استقلال و پرسپولیس چقدر بدهی دارند؟
*دقیق که مشخص نیست. ولی خیلی زیاد باشد، روی هم 50 – 60 میلیارد تومان بدهی دارند.
پس یک دهم یا یک بیستم ارزشی که دارند، بدهی دارند. خیلی راحت میتوانند راهشان را بروند. اصلا چرا میخواهید با بدهکاری آنها را ببرید داخل بورس؟ شما آنها را بدون بدهکاری ببرید داخل بورس و بعد ببینید هر کدامشان را با قیمت های بالا میخرند یا نه.
*حرف شما درست. ولی این به شرطی است که دولت دستش را از روی این دو تیم بردارد.
بله. به این شرط است که دولت دست از سر این دو تیم بردارد و دولتیها فکر نکنند با مسئولانی که در این دو تیم می گذارند رایشان ارتقا می یابد. من به عزیزان سیاسی کشور عرض میکنم که هیچ وقت ورزش به سیاسیون کمک نکرده.
*بله. این هم یک بحث مهم است که اصلا ورزش میتواند برای سیاسیون رای بیاورد یا نه؟
رجوع کنید به آدمهای ورزشی که آمدهاند داخل سیاست کاندید شدهاند.
*اتفاقا خود آقای مهرعلیزاده میگفت اگر ورزش برای کسی رای میآورد من رئیس جمهور میشدم.
من نمیخواهم اسم بیاورم. اما به صورت کلی در این عرصه نمیتوانیم بگوییم که ورزش به سیاسیون کمک کرده است. پس سیاسیون باید این دندان را بکشند و بروند کار خودشان را بکنند. دولتها نباید به این دلیل که افراد متخصص از نظر سیاسی دیدگاهی متفاوت دارند، آنها را خانه نشین کنند. بعد ورزش را بدهند دست افرادی که تفاوت باشگاههای حرفه ای را با باشگاههای زیرزمینی نمیدانند. قوانین این دو نوع باشگاه را یکی میداند. ما باید بدانیم کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش باید همراه باشند. نباید دعوا کنند. همه اینها میدانند خودشان آن روزی که رئیس ورزش بودند و خواستند رئیس کمیته ملی المپیک شوند و شدند، رئیس بعدی با همان روش میآید و کمیته ملی المپیک را از آنها میگیرد. امروز اختلاف بین وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک همین نیست؟ ما نباید به این روند ادامه دهیم.
*با وجود تمام این مسائل و با اینکه همه میدانند ورزش نمیتواند برای کسی رای بیاورد، اما همچنان بعید است دولت باشگاههای استقلال و پرسپولیس را به بخش خصوصی بدهد.
یکی از مشکلاتی که ما داریم این است که برخی از مدیران میگویند اگر دو باشگاه استقلال و پرسپولیس را به بخش خصوصی بدهیم، بیست میلیون رای را به باد دادهایم. در حالی که اصلا اینطوری نیست. مردم ما سیاست را از ورزش جدا میکنند. من یادم میآید مربی یکی از این تیمها گفته بود به فلانی رای بدهید. مگر این اتفاق افتاد؟ مردم رایشان برای خودشان است. ممکن است در استادیوم اسم یک نفر را فریاد بزنند، اما رای خود را به کسی که آن شخص معرفی کرده نمیدهند. رایشان را با نظر خودشان میدهند.
*بحث آخر در مورد برنامه نود است. شما زمانی که مدیرعامل باشگاه پاس بودید چند چالش با عادل فردوسیپور داشتید. الان برنامه نود را میبینید؟
من کلا برنامه نود را میپسندم. روزی که بین من و آقای مایلیکهن جر و بحث راه انداخت سر تیم امید و یا سوالهای دیگری هم در مورد باشگاه پاس پرسید. در مورد قرارداد آقای دنیزلی هم سوال پرسید و گفت او دو میلیون و چهارصد هزار دلار گرفته، من هم گفتم خیلی خوشحالم که چنین حرفی در مورد باشگاه ما زدید و میگویید ما توان پرداخت چنین رقمی داریم. بعد از آن قضیه نامههای زیادی به باشگاه پاس آمد و ما مورد سوال قرار گرفتیم. ممکن است یکی از دلایل انتقال پاس هم همین باشد. در حالی که اصلا این خبر درست نبود. ولی من به طور کل برنامه نود را میپسندم. کلا برنامه قابل احترامی است. مثلا یکی از کارهای خوبی که انجام داد نشان دادن انتخابات شیراز بود. من فکر میکنم برنامه آقای فردوسیپور روند خوبی داشته. اما انتظار من از آقای فردوسیپور این است که به خاطر جذب مخاطب، بیش از حد جنجالی نشود. انتظار من این است که برنامه او دانشگاه باشد. نمیتوانیم چند ساعت وقت مردم را صرف این کنیم که مثلا اثبات کنیم فلانی متهم است. می شود با مدارای بیشتری جلو رفت. مهم حرکت در مسیر سالم سازی و پیشرفت فوتبال کشور است. بالاخره توقع این است که این برنامه برای حفظ موقعیت اش در خود اصلاحاتی ایجاد کند.